«اسلحه مادری» ماجرای یک عشق مادرانه است/ خانواده به وسعت یک کشور
سیده زهرا موسوی ازغندی کارگردان مستند «اسلحه مادری» در گفتوگو با خبرنگار مهر با اشاره به اینکه سالها در مناطق محروم و دور افتاده معلم بوده است، گفت: من با زنان و مادران در این مناطق زیستهام، زنانی که اگر توان پرداختن به آنها وجود داشت، از زندگی هر کدام داستانهای شگفت انگیزی از مقاومت و شجاعت و عشق خلق میشد؛ ما خراسانیها با مسائل و مشکلاتی که در دهه ۸۰ در رابطه با امنیت مناطق روستایی در خراسان پیش آمد آشنا هستیم و داستان خانواده آشوری در آن منطقه شهرت دارد از همین رو داستان بیبی زهرا را شنیده بودم و از طریق ارتباط با ارگانهای مرتبط با خانواده شهدا توانستم او را پیدا کنم.
این کارگردان مستند، عنوان کرد: «اسلحه مادری» داستان زنی است که برای هدفی بزرگ تلاش میکند، داستان زنی که چتر حمایت و مادرانگی او تنها منحصر به فرزندان خود نیست. او معتقد است راه نجات در ایستادگی، آمادگی، شجاعت و دوست داشتن دیگران است؛ وقتی شجاعت و عشق در وجود یک مادر در هم آمیخته باشد، خانواده در امان میماند. زنی که در نبود همسر از خانه و فرزندان با سلاح گرم محافظت میکند و سفره نهار و شام او در کوه گسترانده میشود تا مبارزان احساس کنند در خانه هستند.
گاهی خانواده به وسعت تمام روستا و شاید تمام کشور است، گاهی لازم است از خانه بیرون آمده و شبیه مادر شهید قربانعلی آشوری باشیم وی یادآور شد: عظمت، بی کرانگی و تفکری چنین عمیق میتواند در روستایی دور افتاده جریان داشته باشد و همه ما فرسنگها دورتر هم از آن بهره ببریم. گاهی خانواده به وسعت تمام روستا و شاید تمام کشور است، گاهی لازم است از خانه بیرون آمده و شبیه مادر شهید قربانعلی آشوری باشیم.
وی ضمن اشاره به اینکه بیبی زهرا همچون یک مادر بالای سر او بوده است، گفت: قبل از آغاز تحقیق و پژوهش تماس گرفتم و خواهش کردم فرصت آشنایی بیشتری را در اختیار من بگذارند و در همین تماس تلفنی آنقدر مهربان و خوش قلب بودند که دلم میخواست همان لحظه حرکت کنم؛ در تماس تلفنی بیبی زهرا و همسر وی به ما گفتند که منتظر ما هستند و نیاز نبود آنها را راضی کنم و با آغوش باز ما را پذیرفتند. حتی پیشنهاد دادند هر وقت راه افتادیم اطلاع دهیم تا برای پذیرایی و ناهار تدارک ببینند، از روز دوم تا اتمام ضبط پروژه بیبی زهرا مثل یک مادر بالای سر من بود و عیبهای آشپزی من را گوشزد میکرد.
بیبی زهرا مادرانه من را پذیرفته بود اما تصمیم نداشت با دوربین ارتباط بگیرد از همین رو به نظرم این ارتباط صمیمی بین ما و انتقال آن به مخاطب به روند بازگو کردن قصه کمک میکرد این کارگردان با اشاره به اینکه پژوهش و تحقیق حدود یک ماه طول کشیده و پروژه را در طول یک هفته ضبط کرده است، گفت: قبل از آنکه ضبط را شروع کنیم من متوجه این شدم که بیبی زهرا با من ارتباط خوبی برقرار کرده است و وقتی سایر عوامل حضور نداشتند با من راحت تر بود و بدون تعارف حرف میزد. بی بی زهرا مادرانه من را پذیرفته بود اما تصمیم نداشت با دوربین ارتباط بگیرد از همین رو به نظرم این ارتباط صمیمی بین ما و انتقال آن به مخاطب به روند بازگو کردن قصه کمک میکرد.
وی با کنایه به اینکه ساخت مستند، آن هم در جایی که مستند و مستندساز هیچ اعتبار اجتماعی و رسانهای ندارند از آغاز تا پایان چالش است، گفت: چیزی که ورای تمام چالشها و مشکلات من را در این مسیر مصمم میکند، عشق است؛ عشق در یک گروه منسجم که آمدهاند تا واقعیت را تصویر کنند. من از چالشها چیزی بیشتر از همفکری و همراهی گروهم به یاد ندارم و این موارد بود که چالشها را برایم هموار کرد.
وی در پایان صحبتهایش مستند «اسلحه مادری» را اینگونه معرفی کرد: بلند شدن، ایستادن، حرکت کردن، نیاز به آموزش و سواد و زیست خاص نمیخواهد، باید مادر باشی، نه مادر فرزندانت که مادر تمام موجوداتی که میبینی، از گربههای ولگرد تا درختهای زردآلو … و من یکی از این مادرها را یافتهام، یکی از خاصترین هایشان را.