فرهنگی

انتقادات پهلوی به قاجاریان به‌خاطر امتیازدادن به بیگانگان!



انتقادات پهلوی به قاجاریان به‌خاطر امتیازدادن به بیگانگان!

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: امروز ۱۱ اردیبهشت سالروز ترور ناصرالدین‌شاه است. حسین اصغری؛ پژوهشگر تاریخ معاصر می‌گوید درست است که هم در دوره قاجار و هم دوره پهلوی، علیرغم این‌که هر دو سلسله ادعای وطن‌پرستی داشتند، قسمت‌هایی از خاک ایران از این کشور جدا شد اما با مطالعه تاریخ و بررسی شرایط دوران به این نتیجه می‌رسیم که وضعیت در دوره پهلوی بسیار اسفناک‌تر بوده است.

در دوره قاجار طی قراردادهای ترکمنچای و گلستان بخش‌هایی از ایران جدا شد اما باید توجه داشت که این جدایی یک شبه اتفاق نیفتاد بلکه در نتیجه پیروزی روسیه در جنگ با نیروی نظامی ایران بود که بیش از ۱۲ سال این نبرد به طول انجامید و در طول این مدت، گاهی اوقات سپاه ایران به پیروزی‌هایی دست می‌یافت که به عنوان نمونه می‌توان به مناطق لنکران و طالش اشاره کرد که سپاه ایران با فرماندهی عباس میرزا در نبرد دوم ایران و روسیه موفق شد آن‌ها را آزاد کند و در عرض سه هفته اغلب نقاطی که طبق عهدنامه گلستان از ایران جدا شده و تسلیم روس‌ها شده بود پس گرفته شوند و یا این‌که عباس‌میرزا بارها موفق شد سپاه روس‌ را مجبور به عقب‌نشینی از مناطق مختلف کند.

اصغری به بهانه سالروز ترور ناصرالدین‌شاه، یادداشتی با عنوان «وطن‌پرستی به سبک پهلوی» نوشته که برای انتشار در اختیار مهر قرار گرفته است. او در این‌یادداشت عنصر «وطن‌پرستی» میان خاندان قاجار و پهلوی را مقایسه کرده است.

مشروح متن این‌یادداشت در ادامه می‌آید؛

«خاک وطن، ناموس ماست و ایرانی جماعت، ناموس‌پرست است». این گزاره، در ذهن و اندیشه و جان هر ایرانی باغیرتی ریشه دارد و تاریخ نیز این مساله را ثابت کرده است. هنگامی که ملت ایران، هشت سال در برابر تجاوزات صدام با حمایت تمام‌عیار نظام بین‌الملل از او ایستادگی کرد اما یک وجب از خاک میهن را به دشمن تسلیم نکرد حاکی از همین مساله است؛ و نیز این‌که هرگاه در مطالعه کتاب تاریخ وطن، با صفحاتی مواجه می‌شود که گوشه‌ای از سرزمین ایران توسط اجانب جدا شده است آه حسرت و ملامت حکام وقت سر می‌دهد ریشه در همین مسئله دارد. قرارداد ترکمنچای و گلستان و جدایی بخش‌هایی از سرزمین ایران در دوره قاجار و نیز جداشدن مناطقی نظیر آرارات و بحرین و بخش‌هایی از سیستان و مناطقی در حدود مرزی آذربایجان غربی و اروندرود و مناطق جنوب اترک و … در دوره پهلوی داغی است که حرارت آن هیچ‌وقت در سینه ملت ایران کاهش نمی‌یابد. اما نکته‌ای که لازم است در این‌جا بدان توجه شود این است که جدایی این مناطق از ایران، در شرایط یکسانی صورت نگرفته است و همین مسئله موجب می‌شود تا داغ برخی از آن‌ها به صورت مضاعف احساس شود.

درست است که هم در دوره قاجار و هم دوره پهلوی، علیرغم این‌که هر دو سلسله ادعای وطن‌پرستی داشتند، قسمت‌هایی از خاک ایران از این کشور جدا شد اما با مطالعه تاریخ و بررسی شرایط دوران به این نتیجه می‌رسیم که وضعیت در دوره پهلوی بسیار اسفناک‌تر بوده است. در دوره قاجار طی قراردادهای ترکمنچای و گلستان بخش‌هایی از ایران جدا شد اما باید توجه داشت که این جدایی یک شبه اتفاق نیفتاد بلکه در نتیجه پیروزی روسیه در جنگ با نیروی نظامی ایران بود که بیش از ۱۲ سال این نبرد به طول انجامید و در طول این مدت، گاهی اوقات سپاه ایران به پیروزی‌هایی دست می‌یافت که به عنوان نمونه می‌توان به مناطق لنکران و طالش اشاره کرد که سپاه ایران با فرماندهی عباس میرزا در نبرد دوم ایران و روسیه موفق شد آن‌ها را آزاد کند و در عرض سه هفته اغلب نقاطی که طبق عهدنامه گلستان از ایران جدا شده و تسلیم روس‌ها شده بود پس گرفته شوند و یا این‌که عباس‌میرزا بارها موفق شد سپاه روس را مجبور به عقب‌نشینی از مناطق مختلف کند.

این مساله که جدایی مناطقی از ایران در دوره قاجار بعد از یک سلسله مقاومت‌هایی رخ داد که البته ناکام بودند نکته مهمی است که در هیچ‌کدام از مناطق جدا شده از ایران در دوره پهلوی مشاهده نمی‌شود. آرارات بعد از کدام نبرد از ایران جدا شد؟ اروند چطور واگذار شد؟ جدایی مناطق جنوب اترک در نتیجه شکست در چه بود؟ چرا مناطقی از سیستان از کشور جدا شد و اساساً چه تلاشی صورت گرفت تا این جدایی‌ها رخ ندهد؟ نیروهای نظامی ایران برای جدانشدن این مناطق چه نقشی ایفا کردند؟ داستان جدایی بحرین از ایران هم که لکه ننگ ابدی برای این سلسله شد. به راستی، با بررسی این موارد، علیرغم تمام انتقادات به کارنامه سیاه هر دو سلسله پادشاهی، کدام‌یک را می‌توان وطن‌پرست‌تر دانست؟ کدام سلسله تلاش بیشتری کرد تا تمامیت ارضی ایران را حفظ کند؟ ادعای کدام سلسله گوش فلک را کر کرده است که دارای ارتشی نوین و مجهز بود؟ عملکرد این ارتش در دفاع از تمامیت ارضی کشور چه بود؟ اساساً کدام سلسله دغدغه حفظ و حراست از ناموس وطن تا حد ممکن را داشت؟

در جنگ سوم هرات، وقتی نیروی نظامی ناصرالدین شاه قاجار هرات را پس گرفت توطئه‌هایی رخ داد و انگلستان لشکرکشی محدودی کرد که در نتیجه آن ناصرالدین‌شاه مجبور شد دستور عقب‌نشینی به سردار خود بدهد و از این منطقه چشم‌پوشی کند؛ اما رضاخان برای واگذاری مناطق مختلف ایران به اجانب و خدشه‌دار کردن تمامیت ارضی کشور و دست درازی به ناموس وطن، چه اجباری داشت؟ چه مقاومتی از خود نشان داد که بتوان رضاخان را وطن‌پرستی نامید که حافظ تمامیت ارضی ایران بود؟

خاطره‌ای که باقر کاظمی، وزیرخارجه رضاخان نقل می‌کند دل هر ایرانی باغیرتی را خون کرده است؛ نوری سعید (وزیر خارجه عراق) با نهایت خضوع و خشوع و حالت گریه به رضاخان گفت: «اعلیحضرت شایسته است به عراق ترحم فرمایند. ما کشور کوچک و ضعیف و نحیفی هستیم که حتی از ایالات ایران هم کوچک‌تریم، درصورتی که ایران به این بزرگی و عظمت و ثروت و جمعیت است و هزاران فرسخ در خلیج فارس و بحر عمان و دریای هند مجاورت با دریا دارد و عراق بیچاره بدبخت برای نفس کشیدن و زنده ماندن یک راه باریک به دریای آزاد دارد که شط‌العرب باشد که اگر آن را نداشته باشیم، گلوی ما فشرده می‌شود و خفه خواهیم شد… سپس به حال گریه و زاری گفت: اگر من به این وضع به بغداد برگردم، حیثیت و نفوذم لکه‌دار می‌شود و یک نوکر صدیق اعلیحضرت از بین خواهد رفت. شاه که در مقابل این حرف‌ها تحت‌تأثیر قرار گرفته بود گفت: جلوی آبادان مقداری به ایران بدهید و بقیه شط العرب مثل حالا باشد (برای شما باشد)»!

رضاخان با امضای معاهده سعدآباد تمام تلاش‌های ۱۰۰ ساله ایران برای احقاق حقوق خود در اروندرود را از بین برد و ایران را از حقوق طبیعی و تاریخی خود محروم کرد و مالکیت اروندرود را به استثناء قسمت کوچکی (۵ کیلومتر در مقابل بندر آبادان) به عراق داد.

حقیقت این است که علی‌رغم انتقادات شدیدی که خاندان پهلوی نسبت به قاجار داشتند که همواره امتیازات گوناگونی را به بیگانگان دادند و اساساً نتوانستند از تمامیت ارضی ایران دفاع کنند، اما صفحات تاریخ گویای این مطلب است که خاندان پهلوی در این عرصه، دست قاجار را از پشت بسته است و به مراتب کفه وطن‌پرستی قاجار نسبت به پهلوی سنگین‌تر است؛ برای اثبات این مطلب کافی‌است نگاهی کوتاه داشته باشیم به امتیازاتی که پهلوی به اجانب داد و سرزمین‌هایی که مثل آب خوردن از کشور ایران جدا کرد؛ از قرارداد کنسرسیوم گرفته تا واگذاری ۷۰ درصدی آب‌های منطقه‌ای و پیمان سعدآباد و عقب‌نشینی از خط مرزی اروند و جداشدن مناطق مختلفی از شرق و غرب و شمال و جنوب کشور.

انتقاد طرفداران پهلوی از وطن‌پرست نبودن قاجار، برای آن‌ها تف سربالا است و دودی است که قبل از هرکس، چشم خودشان را کور می‌کند.



منبع مهر

نوشته های مشابه