با رنار تمام کردیم ولی ویلموتس را قالب کردند
با رنار قرارداد بستیم!
در آن زمان آقای تاج از من خواست تا در زمینه جذب مربی کمک کنم. نظرشان این بود که مثل دوره کیروش شلوغ نشود و دنبال آرامش بودند. ما هرطور بررسی کردیم دیدیم هروه رنار بهترین گزینه است. فدراسیون اجازه داد به سنگال بروم تا با این مربی مذاکره کنم. همان زمان فدراسیون سنگال هم با وجود قرارداد با ایشان، به ما مجوز مذاکره داد چون بعد از جام ملتهای آفریقا که قرار بود همان زمان برگزار شود، قرارداد دو طرف به پایان میرسید. من هم با رنار و هم ایجنتش صحبت کردم. پنج روز هم در سنگال بودم.
رقم قرار داد رنار ۳ میلیون دلار بود
هروه رنار خیلی علاقهمند بود با تیمملی کار کند. سر رقم بحث کردیم و سرانجام به توافق رسیدیم و پیش قرارداد بین ما امضا شد که آن را به ایران آوردم و به دوستان دادم.رقم دستمزد او و دودستیارش سه میلیون دلار بود.یعنی کمتر از قرارداد ویلموتس و دستیارانش چون آنها به یورو پول میگرفتند.رنار فقط اعلام کرد چون جام ملتهای آفریقا در پیش است، یک ماه زمان میخواهد و بعد از آن مسابقات به تیمملی ملحق میشود. فرصت هم داشتیم و مشکلی نبود. میتوانستیم مربی موقت بگذاریم دیگرمیخواست بدتر از ویلموتس نتیجه بگیرد؟ منتهی فدراسیون بهانه کرد که نه، یک ماه زیاد است! نمیتوانیم قرارداد ببندیم. بعد از آن هم به لیل رفت و بعد تیمملی مراکش و در ادامه هم با چهار میلیون و ۸۰۰ هزار دلار به عربستان ملحق شد.
به جای مارتینز، ویلموتس را قالب کردند!
وقتی متوجه شدم با وجود توافق با رنار، مذاکرات با ویلموتس جدی شده شاخ در آوردم. ایشان کارنامهاش معلوم بود. قبل از ایران چهار ماه هم در شالکه دوام نیاورد. در ساحلعاج هم یک سال بیشتر دوام نیاورد. او یک کاسب سیاسی بود. همسرش هم یکی از وکلای قوی در بلژیک و فیفا به حساب میآمد. نهایتا ما باید قرارداد یک میلیون و ۲۰۰ هزار دلاری با این مربی میبستیم ولی سرمان کلاه گذاشت. اینقدر زرنگ بودند که جملهای در قرارداد نوشتند و توانستند پولشان را از ایران بگیرند. البته من بعدها فهمیدم که سر دوستان کلاه گذاشتند و به جای مارتینز، ویلموتس را به ایران قالب کردند. آنها تصور میکردند ویلموتس نسل طلایی بلژیک را ساخته و سوم دنیا کرده، در حالی که کار مارتینز بود! خودشان هم بعدا فهمیدند!
موبایل کیروش را دزدیدند!
قرارداد کارلوس کیروش را من امضا کردم. البته قبلش بگویم بعد از جدایی بار اول، با من تماس گرفت. خیلی ناراحت بود. میگفت در ایران بعضیها به من اطلاعات غلط دادند. گفتم دیگر مهم نیست. اگر هم دعوایی بین ما شد فوتبالی بود و برای تیمملی ایران. بار دوم هم به نظرم اشتباه کردم آمد و وقتی از انگلیس ۶ گل خوردیم، پرونده مربیگریاش بسته شد و نباید ادامه میداد. درباره قرارداد کیروش ما جدی بودیم. یک مثال بزنم. ما روز اول در قرارداد ذکر کردیم که به شما یک موبایل با فلان مدل میدهیم. کیروش یک روز زنگ زد و گفت تمرین تیمملی شلوغ بوده و یکی گوشیاش را دزدیده است! یک گوشی دیگر برای من بخرید. گفتم نمیتوانم. جواب داد یعنی چه؟ گفتم در قرارداد ذکر شده یک موبایل، بنابراین خودت باید گوشی بخری! خیلی شاکی شد ولی مجبورش کردیم خودش موبایل را بخرد. بعدا هم در جایی گلایه کرد که عباس ترابیان کارش درست نبود و مجبورم کرد خودم موبایل بخرم! خب او یک مقدار خسیس بود.(خنده) اختلافات من و کیروش کمکم زیاد شد. از رادیو به من زنگ زدند که کیروش گفته ترابیان پولهای تیم ملی را میدزدید و میداد به رفقایش. من هم بدجور شاکی شدم و در برنامه زنده گفتم شما داستان دزدان دریایی پرتغال را بخواهید که به ایران آمدند. هنوز هم یک کشتیشان آنجاست! بدجور از مصاحبهام شاکی شد و کار به کنسول کشید. من هم گفتم مگر دروغ بود؟ فقط به یک اتفاق تاریخی اشاره کردم.
این خبر را در ارتباط ورزشی دنبال کنید.
ما را دنبال کنید
دیگر رسانه های کشور:
باشگاه خبرنگاران همسونیوز| آموزشگاه رسانه |ارتباط اقتصادی| ارتباط فردا|ارتباط فرهنگی|ارتباط ورزشی|تهران اقتصادی |تهران ورزشی|مرجع وب و فناوری|پایگاه خبری شباب |همسونیوز