رمان شمس لنگرودی با چاپ جدید عرضه شد
به گزارش خبرنگار مهر، چاپ جدید رمان «آنها که به خانه من آمدند» نوشته شمس لنگرودی بهتازگی توسط نشر افق منتشر و وارد بازار شده است.
اینکتاب آبانماه ۱۳۹۴ به عنوان صد و دوازدهمین رمان مجموعه «ادبیات امروز» نشر افق چاپ شد و حالا پس از ۹ سال، با تغییراتی که نویسنده در متن داستان ایجاد کرده، بهعنوان صدوشصتوششمین رمان «ادبیات امروز» افق به چاپ رسیده است.
در اینرمان، زندگی و وضعیت تفکرات روشنفکران معاصر در تقابل با جامعه ای نامتعادل به تصویر کشیده شده است. شخصیت خود شمس لنگرودی در این کتاب حضور دارد و رمان به نوعی حدیث نفس این شاعر است. ابتدای داستان با این سطور شروع می شود: سه روز پس از انتشار کتاب «رژه بر خاک پوک»، زنگ در خانهام به صدا درآمد. تازه از سر کار برگشته بودم و ساعت شش عصر در نشر چشمه با دوستی قرار ملاقات داشتم. چند روز بود باران میبارید و هوا تاریک تر از همیشه به نظر می رسید. دیرم شده بود، اما نمی توانستم از خواندن مطلبی که در هفته نامه کادح چاپ شده بود دل بکنم.
از شمس لنگرودی بیشتر کتاب های شعر و پژوهش حوزه شعر به چاپ رسیده اما رمان «رژه بر خاک پوک» در دهه ۷۰ از این شاعر، در حوزه داستان به چاپ رسید و «آنها که به خانه من آمدند» دومینرمان او محسوب میشود.
چاپ جدید اینکتاب با تغییراتی در پایانبندی داستان عرضه شده است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
پاهایم کرخت شدهاند، قدرت حرکت ندارند. تنم میلرزد. رومینا متوجه حالم شده، گل را از دستم میگیرد. چند دقیقه صبر میکنیم. دلم نمیخواهد وارد شوم. یعنی رومینا میدانست؟ مرد متوجه حالم شده و ساکت است. پیداست رومینا ترسیده است. مرد به درون خانه دعوتمان میکند. دستوپامُرده و بیاختیار، بهدنبال مرد حرکت میکنم. مرد جلو، من وسط و رومینا پشت سرمان است. از دالانی نیمهتاریک با دیوارههای تختهکوبی شده میگذریم. دالانی طولانی و باریک است. به سالنی کموبیش تاریک و بزرگ میرسیم. عدهای زن و مرد در راحتیها و مبلهای آلبالویی چرمی نشسته و عدهای دور میز پیش غذا ایستادهاند و هیچکس به ورودمان توجه ندارد. جایی پیدا میکنم مینشینم. سالن عجیب ساکت است. به زمین خیرهام و تنم میلرزد. رومینا لیوانی آب میآورد. نگاه آدمها به من معمولی و سرسری است. لباسهای مردها کم و بیش همشکلاند؛ کتوشلوارها سرمهای یا مشکی و پیراهنها سفید. آنمرد پیدا نیست. مدتی میگذرد متوجه میشوم چقدر اینآدمها شبیه هماند. انگار یکآدم در سنهای مختلف تکثیر شده. آدمهایی از موم که نگاهشان متوجه جایی نیست، انگار از خوابی یا کتابی درآمده و به راه افتادهاند. پیکرههایی که خلق شدهاند و هنوز روح بهشان نرسیده. رومینا از پیشم میرود، انگار از برابر تابلوهای نقاشی رد میشود، به تکتکشان نگاه میکند و، با تکان سر، سلام میکند.
اینکتاب با ۱۲۰ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۸۵ هزار تومان عرضه شده است.