فرماندهگردانها هیچوقت در جنگ عقبتر از نیروها نبودند
به گزارش خبرنگار مهر، مراسم آیین رونمایی از کتاب دوجلدی «به اروند رسیدیم» شامل خاطرات جانباز کریم نصر اصفهانی فرمانده تیپ قمر بنیهاشم (ع) در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس رونمایی شد.
در اینمراسم سرلشکر پاسدار دکتر یحیی (رحیم) صفوی دستیار و مشاور فرماندهی معظم کل قوا و رییس پژوهشگاه شهید سلیمانی، سردار احمد غلامپور فرمانده قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس، سردار اسماعیل کوثری، سردار زهدی فرمانده توپخانه سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس، سردار کریم نصر اصفهانی فرمانده تیپ ۴۴ قمر بنیهاشم (ع) در دوران دفاع مقدس، سردار اشتری فرمانده سابق نیروی انتظامی، سردار شمشیری از فرماندهان قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) در دوران دفاع مقدس، سردار جواد استیکی معاون عملیات قرارگاه سیدالشهدا (ع) در دوران دفاع مقدس، سردار رستگار پناه از فرماندهان کردستان در دوران دفاع مقدس و سردار علیمحمد نائینی مشاور فرماندهی کل سپاه و رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس و فرماندهان یگانهای ۱۴ امام حسین (ع)، ۸ نجف اشرف و ۴۴ قمر بنیهاشم از استانهای اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد حضور داشتند.
سردار نصراصفهانی در این مراسم گفت: در ابتدا برای بیان خاطرات و تاریخ شفاهی خود تمایلی نداشتم، بعد از بیانات مقام معظم رهبری و تأکید ایشان بر بیان خاطرات دوران دفاع مقدس و همچنین تأکید سردار صفوی بر این مهم، تصمیم گرفتم تا خاطرات خود را ثبت و ضبط کنم.
وی افزود: اتحاد و هماهنگی میان ستاد و صف رمز پیروزی در دفاع مقدس بود. هیچوقت صف و ستاد از هم جدا نشده بودیم. برای مثال برادر شهید خرازی یا شهید باکری یا شهید زینالدین یا شهید همت در جلسه بودند و یک ساعت بعد در خط اول بودند. هر چه جلوتر میرفتیم معمولاً این جلسات قرارگاهها به هم نزدیکتر میشدند.
فرمانده تیپ ۴۴ قمر بنیهاشم (ع) در دوران دفاع مقدس در ادامه سخنان خود افزود: امروز هم در مدیریت باید صف و ستاد را بیشتر ارتباط دهیم؛ یعنی کسی که در صف کار نکرده باشد نمیتواند در ستاد تصمیم بگیرد بعضاً هم ما نگاه میکنیم که خیلی از قراردادها در کشورهای خارجی بسته میشود و آن کشور خودش را آماده کرده است ولی هنوز ما آماده نیستیم به خاطر اینکه آن چیزهایی که بایستی در آن ستاد بسته شود در صف امکان اجرا نیست و قابل اجرایی شدن آن نیست.
سردار نصر گفت: هیچوقت نشد در دوران دفاع مقدس بهعنوان فرمانده گردان عقب باشیم همیشه دوشبهدوش رزمندگان در خطوط نبرد بودیم، در بعضی از جاها حتی اگر امکانش بود جلوتر هم بودیم البته چارهای جز این نبود. خیلی هم به ما سفارش میشد شهید خرازی، شهید ردانی پور و آقا رحیم همه میگفتند مواظب باشید ما به شما نیاز داریم ولی بالاخره جنگ بود.
سردار نصراصفهانی به خاطرهای از عملیات بیتالمقدس اشاره کرد و گفت: شب مرحله آخر از عملیات بیتالمقدس، سردار غلامپور گفتند یک دسته نیرو از بچههای اهواز میآیند با شما باشند. دیگر توضیحی ندادند که چی هستند؟ یکمرتبه دیدیم ایشان با تجهیزات بیسیم آمدند و همراهشان ۲۲ نفر آمدند. گفتم اسم شما چیست؟ گفتند حمید رمضانی هستم. مثلاینکه از اطلاعات بودند. گفتند امشب به عملیات برویم. خُب ما با شرایطی که داشتیم چهار مرحله وارد عمل شدیم. مرحله اول از خود رودخانه کارون تا جاده خرمشهر، بعد مرحله دوم تا مرز، مرحله سوم تا دژ عمل کردیم. برادر رمضانی با این عظمت چند مرتبه به من گفت کاری ندارید؟ من که ایشان را نمیشناختیم که مسئول کجاست؟ در پاتک روی جاده ساحلی خیلی به ما کمک کرد. این شهید بزرگوار و آن دوستانی که بودند مقاومت جانانهای را در مرحله چهارم کردند.