«فرهنگ هواداری» آبروی ملی است/ مدیران فوتبال ناموفق عمل کردهاند
به گزارش خبرنگار مهر، هواداران یکی از ارکان اصلی رقابتهای ورزشی هستند و ورزش فوتبال به عنوان پرمخاطبترین رشته ورزشی از این قاعده مستثنی نیست. اما گاهی شاهد بروز تخلفاتی از سوی عدهای از تماشاگران حاضر در ورزشگاه هستیم که اگر مدیران و متولیان امر فوتبال و ورزش در کشور به صورت ریشهای و تخصصی راه حلی برای اصلاح آن پیدا نکنند ممکن است تبعات ناخوشایندی داشته باشد.
دکتر مجید خاتونی جامعه شناس ورزشی، استاد دانشگاه و مدیر انجمن جامعه، ورزش و فرهنگ ایرانی در گفت و گو با خبرنگار مهر به بررسی و ریشه شناسی موضوع «فرهنگ هواداری» فوتبال در ایران از نگاه جامعه شناختی پرداخت.
خاتونی پیش از هر چیز به ارتباط تنگاتنگ میان رفتار تماشاگران و عملکرد مدیران فوتبال پرداخت و معتقد است حلقه مفقوده ورزشگاههای ایران «لذت تماشای فوتبال» است که ناشی از عملکرد ضعیف مدیران فوتبال است و خشونتها در ورزشگاهها را رقم زده است.
متولیان ورزش دچار کوری سفید شدهاند
این جامعه شناس حوزه ورزش گفت: امروزه در بسیاری از ورزشگاهها در کشورهای توسعه یافته شاهد پرتاب عروسک به داخل زمین هستیم که نشان از عطوفت و مهرورزی است و از سوی دیگر در ورزشگاههای ایران پرتاب سنگ و بطری اتفاق میافتد که نشان از خشونت و پرخاشگری است حاکی از اختلاف ما با کشورهای توسعه یافته حتی در روی سکوها هستیم. لذت تماشای فوتبال به غایب بزرگ بخش طرفداری فوتبال در ایران تبدیل شده است. اما بین رفتار تماشاگران و عملکرد مدیران رابطه تنگاتنگ وجود دارد. مسؤولین و متولیان امر ورزش در ایران سال هاست که دچار کوری سفید شدهاند و چشمشان را از واقعیت و حقیقت برداشتهاند و همیشه دنبال پاک کردن صورت مساله بودهاند و تلاشی برای شناسایی معضلات و انجام اقدامات اصلاح کننده انجام ندادهاند.
سواد هواداری در ایران پایین است
وی در خصوص سطح سواد هواداری در فوتبال ایران به خبرنگار مهر گفت: فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ همواره با بهره گیری از سلاح محرومیت از تماشای مسابقات و جریمه تلاش کرده است چنین تخلفاتی را کنترل کند. در باشگاهها هم شاهد نوعی پول پاشی و خرید مشوق و حامی پروری بودهایم. این عوامل که خود بحران ساز است جای عوامل اصلی مانند آموزش، تربیت و نهادسازی در حوزه هواداری ورزش را گرفته است و در نتیجه، سواد هواداری ورزشی در کشور ما در سطح نازل و پایینی قرار گرفته است.
تماشاگر ما امروز نمیتواند درک درستی از محیط و توانایی انتخاب رفتار درست را در موقعیتهای مختلف داشته باشد و به طبع آن نمیتواند احساسات و هیجانات خود را در مسیر مثبتی کنترل و مدیریت کند. این خشم انفجاری که ما از سوی تماشاگران در فضای ورزشگاه میبینیم برگرفته از غفلت مدیران طی سالیان گذشته است. این باعث شده است که در مواقعی باید لقب ترور فرهنگی را به آنچه در ورزشگاه در حال وقوع است بدهیم.
متأسفانه تماشاگران ما در ورزشگاه و هواداران ما در فضای مجازی نمیتوانند بین دو مفهوم رقیب و دشمن تمایز قایل شوند و منطق بخش زیادی از علاقمندان فوتبال بر پایه بی احترامی استوار شده است که همه این چالشها ناشی از غفلت نسبت به فرهنگ هواداری است.
فرهنگ هواداری به آبروی ملی ارتباط دارد
این پژوهشگر بر ارتباط فرهنگ هواداری و آبروی ملی تاکید کرد و گفت: هوادار یک رکن اساسی در ورزش حرفهای و فوتبال است. اما این بخش هرگز دیده نشده است و همیشه به دنبال فرار از مساله بودهایم. اقداماتی هم که گاهی انجام شده است به جای آنکه «الگو برداری» باشد «کپی برداری» بوده است. اما هیچگاه به صورت ریشهای و بنیادی به این بخش مهم نپرداختهایم و این سوءمدیریت باعث ایجاد وضعیت پرآسیب کنونی شده است.
رفتار هواداری امروزه به واسطه توسعه سیستمهای فناورانه، به آبروی ملی تبدیل شده است و هر رفتاری میتواند بازتابی از فرهنگ و رفتار جمعی یک جامعه باشد. اما درک این موضوع برای اغلب مدیران کنونی فوتبال ما کار سخت و ناممکنی است که اگر مهم بود باید از خیلی قبل تر به این مقوله مهم پرداخته میشد.
محرومیت تماشاگر از ورود به ورزشگاه ناروا است
دکتر مجید خاتونی ادامه داد: اگر در لیگهای معتبر جرایمی در نظر گرفته شده است اما قبل از این جرایم، آموزشها و اطلاعاتی به تماشاگرها ارایه شده است و این تماشاگران میدانند که در داخل ورزشگاه چه رفتاری باید انجام دهد و چه رفتاری را نباید انجام دهد. تماشاگران با وظایف خود آشنا است و به طرق مختلف چنین چیزهایی به او آموزش داده شده است. به این ترتیب منطقی است که اگر از چنین قوانینی عدول کند دچار محرومیت میشود و این جریمه هم فقط شامل حال متخلفان میشود و یک تعمیم ناروا شکل نمیگیرد که کل تماشاگران محروم شوند.
کمیته مسؤولیت اجتماعی فدراسیون فوتبال مقصر است
وی در ادامه به انتقاد از کم کاریهای فدراسیون فوتبال در اصلاح فرهنگ هواداران پرداخت و تاکید کرد: در کشور ما اما اولین نفری که باید محروم شود رییس کمیته مسؤولیت اجتماعی فدراسیون فوتبال است. مهمترین رکن فرهنگی فوتبال ما این کمیته است که در عمل رها شده است و کاری از پیش نمیبرد. پس در وهله اول اگر قرار است محرومیت یا جریمه ای اتفاق بیفتد باید به سراغ این کمیته رفت. چرا تماشاگران و علاقهمندانی که با امید و شور و هیجان و علاقه به ورزشگاه میآیند باید محروم شوند در حالی که در واقع این افراد تقصیری ندارند. جامعه ما جامعهای ملتهب است و بخش عمده خشونتهایی که در ورزشگاه شاهد آن هستیم ناشی از فشارهای تحمیلی زندگی بر دوش کسانی است که وارد ورزشگاه میشوند. این کمیته صرفاً کارهایی نمایشی انجام میدهد و هیچگاه نمیتوان مسائل را به صورت ریشهای برطرف کرد.
در ورزشگاه باید شرایطی فراهم شود که تماشاگر فشارهای بیرون از ورزشگاه را فراموش کنند و فضای ورزشگاه برای آنها لذت بخش و نشاط آور باشد. اما به این دلیل که این موضوع فراموش شده است و مسؤولان برای آن فکری نکردهاند شاهد انباشت خشونت در محیط ورزشگاه هستیم.
وضعیت ورزشگاهها با برنامه ریزی برطرف میشود
این استاد دانشگاه گفت: واقعیت این است که سطح فرهنگی هواداران و تماشاگرها در ایران آنقدر پایین نیست. اگر فضای ورزشگاه مورد بررسی قرار بگیرد و ریشه یابی شود و برای آن طرح و برنامه ریزی انجام شود اما متأسفانه بخش مدیریتی در این حوزه سال هاست اقدامی انجام نمیدهد و راحت ترین کار برای مدیران فوتبال جریمه و محرومیت است که به منبع درآمدی خوبی برای فدراسیون فوتبال تبدیل شده است در حالی که این افراد هم در بروز رفتار نابهنجار سهیم هستند.
کمیته مسؤولیت اجتماعی باید توسط متخصصین و افرادی که توانمند هستند تشکیل شود و مسائل را به دقت ریشه یابی کند و برنامههایی را در جهت اصلاح برخی ضعفها و توسعه سواد هواداری پیاده کند. این وظیفهای است فیفا و ای اف سی برعهده فدراسیونها گذاشته است مدیران ما هواداران را که ذینفعان اصلی فوتبال هستند به دست فراموشی سپردهایم و گویا محلی از اعراب ندارند. اگر تماشاگران در ایران رها نمیشدند و برنامههایی فراتر از حوزه فوتبال برای آنها تدارک دیده میشد امروزه با چنین شرایطی در فرهنگ هواداری و در بین تماشاگرها مواجه نبودیم.
کانونهای هواداری باید به شکل مستقل تشکیل شوند
وی ادامه داد: باشگاهها در حوزه نهادسازی، آموزش و تربیت هوادار نقش عمدهای دارند. بخشی از این کار بر عهده فدراسیون فوتبال است و باشگاهها هم باید به این موضوع بپردازند. باشگاه با هوادار تعریف میشود هواداران هم مانند مدیران، کادر فنی و بازیکنان بخشی از باشگاه هستند. اما در ایران با فقدان مشارکت تماشاگران در باشگاهها هستیم. در سالهای قبل افرادی به اسم لیدر جذب میشدند که بیشتر از آنکه به باشگاه بپردازند به منافع افراد میپرداختند و در این حوزه کار زیربنایی انجام نشده است.
مجید خاتونی در پایان بر ضرورت شکلگیری کانونهای هواداری تاکید کرد و گفت: کانونهای هواداری باید به گونهای تشکیل شود که از باشگاه حمایت کند اما عملکرد مستقل، استقلال مالی و مدیریتی داشته باشد. کانونهای هواداری در ایران به این دلیل که بودجه آنها از سوی باشگاهها تأمین میشود نمیتواند نهادی مؤثر و قدرت مند باشد. این نهادسازی تا امروز به صورت معیوب اتفاق افتاده است و در صورتی که به شکل اصولی اجرا شود میتواند اتفاقات مثبتی در حوزه فرهنگ هواداری در کشور رقم بزند.