فرهنگی

فضای امتدادی در فلسفه غرب گسترش یافته است



فضای امتدادی در فلسفه غرب گسترش یافته است

به گزارش خبرگزاری مهر، نشست «علوم انسانی و مسئله انسان فلسطینی» با محوریت موضوع «آورده‌های انسان فلسطینی برای تکوین علوم انسانی بومی چیست»، با همکاری اندیشکده مرآت و خانه اندیشه‌ورزان، عصر دوشنبه ۳۰ مهر با حضور جمعی از اهالی علوم انسانی در محل خانه اندیشه‌ورزان برگزار شد.

در ابتدای جلسه، حسین سیستانی دبیر نشست گفت: متأسفانه در یک سال اخیر، در ادامه هفتاد سال جنایات رژیم صهیونیستی، جنایاتی از قبیل غارت و کشتار که در سال‌های گذشته انجام می‌شد، در این یک سال به وضوح در معرض دید عموم قرار گرفته است. اما تقریباً پنجاه هزار شهید این دوره، در فضای جهانی و حتی در فضای داخلی کشور ما، که محور جریان مقاومت در منطقه به شمار می‌رود، آن‌چنان که باید، مورد توجه قرار نگرفته است.

وی افزود: در بخش اول جلسه، این پرسش مطرح است که چرا ما در جریان حکمت اسلامی، برخلاف علوم انسانی غربی، شاهد انفعال هستیم و چرا مسائل واقعی کمتر مورد بررسی و موضع‌گیری قرار می‌گیرند. ریشه‌های این وضعیت در حکمت اسلامی و بومی چیست و چه تدابیری می‌توان برای حل این مسائل اندیشید؟

حکمت عملی نگاه عالمانه به حوزه کنش انسانی است

در ادامه، حجت‌الاسلام محمد رحمانی مدیر اندیشکده مرآت گفت: فارغ از مسئله فلسطین، از منظر حکمت متعالیه، چالش اصلی ما در حوزه حکمت اسلامی، مسئله امتداد است. امتداد به معنای تقلیل و لایه‌لایه کردن نظام مبانی اندیشه‌ای است تا بتوانیم مسائل میدان فضای اجتماعی را حل کنیم. این چالش به مدت چهار دهه ادامه داشته و با وجود تغییرات سیاسی و مطالباتی که مقام معظم رهبری به‌عنوان سیاست‌گذار کلان مطرح کرده‌اند، هنوز فضای امتداد شکل نگرفته است.

وی ادامه داد: اگر به لحاظ تاریخی نگاه کنیم، مباحث فلسفی در آغاز با پدیده‌های اجتماعی مانند جنگ در تعامل بوده و فلسفه به‌عنوان پاسخی به کنش‌ها و پرسش‌های اجتماعی مطرح می‌شده است.

رحمانی افزود: شاید از اولین کسانی که به‌طور مفصل درباره جنگ صحبت کرد و آن را از منظر عدالت ضروری دانست، آگوستین در قرن چهارم بود. برای تحقق عدالت در جهان، جنگ گاهی اوقات مشروع است.

رحمانی گفت: اما فضای امتدادی در فلسفه غرب گسترش یافته و در فلسفه اسلامی کمتر مشهود است. حکمت عملی در حقیقت نگاه عالمانه به حوزه کنش انسانی، زیست اجتماعی، رشد تعالی و بصورت تخصصی در حوزه تعلیم و تربیت است.

جریان‌های نوظهور در نظام دانشگاهی علوم انسانی چندان ظهور نداشته‌اند

در ادامه حسین سیستانی گفت: ما شاهد اتفاقاتی هستیم که با منطق علوم انسانی دانشگاهی و پارادایم‌های موجود قابل توضیح نیستند. به بیانی دیگر، رفتارهای متناقض و استانداردهای دوگانه‌ای را مشاهده می‌کنیم. در سال گذشته، با وجود کشتار پنجاه هزار نفر در فلسطین، واکنش قابل توجهی شاهد نیستیم. حتی افرادی که پیش‌تر دیدگاه‌های متفاوتی داشتند نیز موضع‌گیری‌هایی می‌کنند که با منطق‌های فعلی دانشگاهی و پارادایم خودشان همخوانی ندارد.

وی افزود: ما می‌خواستیم این پرسش را مطرح کنیم که چرا علوم انسانی کنونی نمی‌تواند مسئله فلسطین و انسان فلسطینی را در ابعاد مختلف توضیح و تبیین کند. همچنین در جمهوری اسلامی، با اینکه در دهه پنجم انقلاب اسلامی هستیم، می‌بینیم که جریان‌های نوظهور در نظام دانشگاهی علوم انسانی ما در یک سال گذشته چندان بروز و ظهور نداشته‌اند.

دانشی که حکمت عملی را جریان‌سازی می‌کند، تاریخ است

در ادامه میثم مهدیار پژوهشگر گفت: در نظام دانشگاهی ما مشکلاتی وجود داشت و قرار بود جریانی موازی شکل بگیرد تا بومی‌سازی دانش محقق شود. من حکمت عملی را در تاریخ می‌بینم، یعنی دانشی که حکمت عملی را جریان‌سازی و برایش داده تولید می‌کند، تاریخ است.

وی ادامه داد: حوزه علمیه نمی‌تواند وارد حکمت عملی شود چون نگاه غیرتاریخی دارد، همچنان که دانشگاه هم نگاه غیرتاریخی دارد. سؤال اینجاست که چرا نگاه تاریخی از فضای اندیشگانی ما رخت بربسته است. اگر هم به تاریخ توجه شده، نهایتاً تاریخ فکری یا ذهنی بوده و نگاهی ذهن‌گرایانه داشته‌ایم.

این پژوهشگر افزود: رادیکال‌ترین جریان فکری امروز درباره غزه صحبت می‌کند و پارادایم غزه این توانایی را دارد که روندهای پسااستعماری، انتقادی و مارکسیستی را کنار بزند. اما متأسفانه نمی‌توانیم از این استفاده کنیم، علیرغم اینکه از نظر عملی فقط ما هستیم که جلوی این مسائل ایستاده‌ایم. ایران، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی اجازه حذف فلسطین از نقشه جهان را نداده‌اند. در شرایط نهایتاً سخت اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی، مقاومت می‌کنیم. مسئله فلسطین فقط مربوط به ۴۵ سال اخیر نیست، بلکه از دهه بیست درگیر این مسئله شده‌ایم و بخش عمده‌ای از بدنه اجتماعی ما به این موضوع توجه دارد.

مهدیار درباره کمک‌های مالی زنان از طریق اهدا طلا گفت: ما چرا وسط این معرکه هستیم؟ چون روحیه‌ای حماسی و پهلوانی که در حافظه تاریخی و جمعی ما نفوذ کرده است. فردوسی در شاهنامه بارها این ویژگی‌ها را تأکید کرده و این متن به نحوی ما را شکل داده است.

وی افزود: نمی‌خواهم بگویم که تمام جامعه تحت تأثیر شاهنامه، حافظ یا سعدی است، اما تأثیر عمیقی به لحاظ ناخودآگاهی داشته‌ایم. نمی‌توانیم ساکت بمانیم چون حافظ این را به ما یاد داده است.



منبع مهر

نوشته های مشابه