قصه آنچه خواستیم فراموش کنیم
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: مجموعهداستان «پرندهباز تهران» نوشته ندا رسولی آذرماه ۱۴۰۲ توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شد. ندا رسولی نویسنده اینکتاب، متولد ۱۳۶۱ است و پیشتر رمان تاریخی «هیچکس این زن را نمیشناسد» را درکارنامه خود ثبت کرده که توسط انتشارات کتاب نیستان چاپ شده است. پیش از شروع متن کتاب هم اینجمله از هاینریش بل درج شده است: «تا زمانی که هنوز در جایی از زخمی خون میچکد، جنگ ادامه دارد.»
هدی وثوق کارشناس زبان و ادبیات انگلیسی یادداشتی که برای بررسی اینکتاب نوشته شده که با عنوان «قصه آنچه که خواستیم فراموش کنیم» در اختیار مهر قرار گرفته است.
مشروح این یادداشت را در ادامه میخوانیم؛
درست است که هیچ آدمی نمیتواند شرایط و موقعیت دیگری را به طور کامل درک کند، ولی بعضی موقعیتها هستند که خیلی خاصند و به سادگی به ذهن کسی خطور هم نمیکنند، چه برسد به اینکه آدم بخواهد آنها را درک کند. در کتاب «پرندهبازِ تهران» آنقدر با شخصیتهای داستانها همراه میشویم که تا مرز همدردی با موقعیتهای خاصشان پیش میرویم.
«پرندهبازِ تهران» مجموعهای است از هشت داستان کوتاه که شخصیتهای آنها به نوعی قربانیان شرایط جنگ و پساجنگند. قربانیان بیصدایی که اثر جنگ بر آنها (یا همه آثار جنگ بر آنها) به آسانی به چشم کسی نمیآید. در صفحهی پیش از فهرست کتاب، این نقل از هاینریش بل به چشم میخورد: «تا زمانی که هنوز در جایی از زخمی خون میچکد، جنگ ادامه دارد.» جالب اینجاست که همه هر هشت داستان به نوعی با مفهوم دوری از وطن یا آوارگی هم مرتبط هستند و از این جهت میتوان گفت که داستانها، در عین تنوع، اشتراک مضمونی قوی و اثرگذاری دارند.
نویسنده داستانش را تعریف میکند و شعار نمیدهد. آنقدر حرفش را ظریف میزند که باید فسفر بسوزانی تا ببینی دقیقاً چه میخواهد بگوید. نثر داستانها روان است. فلشبک نقش حیاتی در روایت آنها ایفا میکند. وقتی در جریان داستانها میافتی، تو را با خود در زمان اینسو و آنسو میبرند. (یکجور تشویش و آوارگی در فرم که با محتوا هماهنگ است) داستانهای کتاب آدم را میبرند لابهلای خرده فرهنگها، لابهلای جزئیات کوچک از سبک زندگیهای متفاوت؛ از کفتربازی تا سیسمونی خریدن؛ از دلمه تا دال عدس.
لهجهها در گفتوگوها بینظیرند. جالب است که در یک کتاب صد و بیست صفحهای بتوانی لهجه افغانستانی، مشهدی، جنوبی، و چند کلمهای هم کامنت انگلیسی بخوانی! اکثر داستانها هم فضای زنانه دارند. در مجموع، نویسنده تا توانسته از کلیگویی دور شدهاست و به ظرایف و نادیدهها پرداختهاست.
به تبع موضوع، داستانها تلخند. نمیتوان گفت سیاهند ولی سفیدیها در آنها کمرنگ است. کل مجموعهی هشت داستان را نباید یک جرعه سر کشید. (کاری که من کردم) پس از خواندن کتاب ذهنم درگیر این است که چطور میشد کمی بیشتر به داستانها نور پاشید و آیا چنین کاری اصلاً لازم بوده یا نه؟
متأسفانه تقابل دو اندیشه مقاومت و وادادگی در کشور ما فضا را به قدری سیاه و سفید کردهاست، که فراموش کردهایم به زوایای تلخ و تاریک جنگ بپردازیم. البته شاید یک علت به حاشیه رفتن اینگونه مسائل هم این باشد که در دفاع مقدس و همچنین در روحیه ملت ما حماسه آنقدر پررنگ است که خواه ناخواه مرثیه را به حاشیه میراند. این لزوماً بد نیست و چه بسا تقلیدی از حماسهی «ما رأیت الا جمیلا» باشد. اما در جهانی که دنیای روایتهاست، انتظار میرود که داستاننویس هم قدم از قالبهای تکراری بیرون بگذارد و ندیدهها را روایت کند. خانم ندا رسولی این کار را به خوبی انجام داده است و داستانهایش با وجود داشتن مضمونی مشترک، هر کدام از دنیایی متفاوتند.
فایده دیگر روایت زوایای پنهان جنگ این است که ارزش فداکاری کسانی که به جنگ رفتهاند، زمانی مشخص میشود که معلوم شود چه رنجهایی در پی فداکاریهای شأن کشیدهاند و چه تبعاتی باقی مانده از جنگ. در فرهنگ شیعی هم ما روضههای سوزناکی داریم که رنج اهل بیت (ع) را به تصویر میکشند.
در نهایت باید بگویم کتاب چاپ ۱۴۰۲ است و گرچه تا تاریخ روزهای جنگ و موشکباران عقب میرود، اما همین امروزِ آدمها را روایت میکند؛ از تیغ گذاشتن پای درختهای حصارک کرج میگوید، از نظر گذاشتن مادری پای پست اینستاگرام دخترش، از گران شدن یکبارهی اجاره خانهها و…. به همین دلیل فضای داستانها برای خواننده به خوبی قابل درک است و او با شخصیتهایی که در زمان او زیست میکنند، همحسی میکند نه با اسطورهای دور در لازمان و لامکان.
عناوین داستانهای کتاب به ترتیب پرندهباز تهران، مثل مرد برنزی، ناسور، حریم، جنگ مِهر، نورا، قربانی و مثل آونگ هستند. ترجیح میدهم در مورد تکتک آنها چیزی ننویسم تا مخاطب بتواند حس ورود تدریجی به دنیای متفاوت هر یک از آنها را تجربه کند.