فرهنگی

«مایه ناز» یکی از زیباترین غزل‌های عاشقانه امام(ره)است؛ شیرینی‌های زندگی با حاج‌آقا روح‌الله


خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: محمدعلی عباسی نویسنده و پژوهشگر چندسالی است کتاب‌هایی را از مجموعه روایات و خاطرات مربوط به علمای دین و عرفان گردآوری می‌کند. این آثار در قالب مجموعه «قله‌ها به آسمان نزدیک‌ترند» توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر می‌شوند و تا به‌حال ۵ عنوان از آن‌ها منتشر شده که عبارت‌اند از «اقیانوس آرام»، «آن مرد بی‌نهایت»، «کرشمه ماه»، «بهشتی در این‌حوالی» و «شمع محفل» که به‌ترتیب درباره علامه طباطبایی، امام خمینی، آیت‌الله بهجت، شهید آیت‌الله محمدحسین بهشتی و آیت‌الله مجتبی تهرانی هستند.

کتاب «آن مرد بی‌نهایت» همان‌طور که اشاره شد، درباره زندگی و زمانه امام خمینی (ره) است که خاطرات مندرج در آن از منابع مختلفی از جمله اسناد، کتاب‌ها، فیلم‌های مستند، مطبوعات و … گردآوری و تدوین شده‌اند.

سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) و همزمانی آن با تولد امام خمینی (ره) بهانه خوبی برای گفتگو با نویسنده و گردآورنده این کتاب بود. به این ‌ترتیب به گپ و گفت با محمدعلی عباسی اقدم نشستیم و درباره فرازهایی از زندگی امام خمینی (ره) که در «آن مرد بی‌نهایت» به آن‌ها پرداخته شده، گفتگو کردیم.

مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانیم؛

* آقای عباسی اقدم یکی از وجوه بارز زندگی امام خمینی (ره) شیوه زیست، نوع مواجهه و رابطه با همسرش خانم خدیجه ثقفی است. این را از شما می‌پرسم که درباره زندگی امام (ره) کار کرده‌اید.

همین‌طور است؛ اما پیش از ورود به این بحث، لازم است یادآوری کنم که حضرت امام (ره) یک انسان جامع‌الاطراف و چند وجهی بودند و نکته جالب اینکه ایشان در هر کدام از وجوه شخصیتی خود، سعی کرده که به سمت نقطه اوج و به تعبیری نهایت کمال قدم بردارد و انصافاً هم در اغلب موارد، موفق بوده و کارنامه درخشان و قابل قبولی از خود به یادگار گذاشته است. یکی از وجوه تأثیرگذار شخصیت ایشان، نوع مواجهه باهمسر یعنی بانو خدیجه ثقفی است که متأسفانه این وجه مهم و اثرگذار تاکنون آن‌طور که باید مورد تأمل و مداقه قرار نگرفته است.

* شما در «آن مرد بی نهایت»، در چند فصل به زندگی مشترک امام (ره) با خانم ایران قدس پرداخته‌اید. هدف اصلی‌تان برای نگارش این فصول چه بود؟

در دو فصل جداگانه، یعنی «شور شیرین» و «آفتاب در تبعید» به صورت گذرا به فرازهایی از زندگی عاشقانه این دو زوج استثنایی پرداخته‌ام. به این دلیل که خانم ثقفی حدود ۶۰ سال تمام با امام زندگی مشترک داشته و به تعبیری در دو سوم زندگی پر فراز و نشیب امام خمینی، ایشان را قدم به قدم در صحنه به صحنه زندگی همراهی کرده است. اینکه تاکید می‌کنم این دو حدود ۶۰ سال تمام زندگی عاشقانه داشته‌اند، دلیل محکم دارم. دلیل و حجت قاطعم بر این ادعا این است که روز به روز زندگی حضرت امام (ره) همراه با فراز و نشیب‌ها، حادثه‌ها، خطرها و حتی تبعیدها همراه و عجیبن بوده که این مهم جز با عشق و محبت به سرانجام و سرمنزل مقصود نمی‌رسید. به تعبیری می‌توان گفت خانم ثقفی ۶۰ سال تمام در حق حضرت امام فداکاری و ایثار کردند تا حضرت امام بتوانند با خیال آسوده در مسیر مبارزه با رژیم محکم و استوار گام بردارند.

* گویا خانم ثقفی با این‌که از خانواده مرفهی بوده اوایل زندگی مشترک با امام (ره) سختی‌های زیادی کشیده است!

بله. اوایل زندگی مشترک، دخل و خرجشان باهم نمی‌خواند. عوائد ملکی حاج‌آقا روح‌الله در خمین مرتب نمی‌رسید. شش ماه باید صبر می‌کردند تا گندم فروش برود و سهم او را بفرستند. به‌خاطر همین سیدروح‌الله حسابی دستش تنگ بود اما با این حال از کسی قرض نمی‌کرد. شهریه هم نمی‌گرفت. اغلب به بقال و قصاب و نانوا و… بدهکار بودند. نسیه خرید می‌کردند. همین که چوب خط‌شان پر می‌شد، چوب خط تازه می¬گرفتند. قرض روی قرض می¬آمد.

* با این همه مشکلات، چرا امام (ره) شهریه نمی‌گرفت؟

حاج آقا روح‌الله، حاضر بود بچه‌اش [سیدمصطفی] گرسنگی بکشد حتی شیر نداشته باشد؛ ولی از کسی پول و شهریه نگیرد. آن‌هم شهریه‌ای که همه طلبه‌ها و فضلا می‌گرفتند. به قول خانم ثقفی: «اگر از مراجع تقلید وقت شهریه می‌گرفت، ده تومان به درآمد ماهیانه‌اش اضافه می‌شد. حتی مراجع حاضر بودند پولی غیر از شهریه هم به آقا روح‌الله بدهند اما زیر بار شهریه نمی‌رفت.» آن روزها «یک چارک شیر، پنج شاهی بود ولی متأسفانه پنج شاهی در بساط نبود. فرزندمان گرسنگی می‌کشید و ما پنج شاهی نداشتیم ولی با تمام این احوال، آقا زیر بار شهریه نمی‌رفت … چرا که اگر می‌رفت، حوزه صاحب حاج‌آقا روح‌الله نمی‌شد.» جالب اینکه خانم ثقفی، هم درد بی پولی را تحمل می‌کرد و هم مشکل مستاجری را.

* احتمالاً مستاجری برای خانم ثقفی سخت بوده چون در خانه پدرش آیت‌الله ثقفی سابقه اجاره نشینی نداشته است.

همین‌طور است. خانم «قدسی» از بچگی به زندگی در خانه بزرگ و درندشت «خانم مخصوص» عادت کرده بود و چیزی از اجاره‌نشینی نمی‌دانست اما از وقتی که پا به زندگی سید روح‌الله گذاشته بود، دو سال یک بار خانه عوض می‌کرد و اسباب و اثاثیه‌اش را به دوش می‌کشید. خانم ثقفی در باره آن روزها گفته: «سخت‌ترین سال‌های زندگی‌ام را در خانه‌ای در تنگه ملامحمود شهر قم گذراندم. تنها دلیل ما برای رفتن به آنجا اجاره کم آن بود. ماهی ۳ تومان اجاره می‌دادند که موجب می‌شد ماهی ۲ تومان در جیب آقا بماند. هشت سال از بهترین سال‌های عمرم از ۱۹ سالگی تا ۲۷ سالگی در خانه‌ای گذشت که تنها دو اتاق کوچک داشت. آقا گفته بود که برو خانه را ببین. اما قبول نکرده و گفته بودم نه! شما اگر پسندیده‌اید کافی است، اما کافی نبود» بالاخره بعد از ۱۵ سال اجاره‌نشینی و خانه بدوشی، آخرین خانه اجاره‌ای را که در محله یخچال قاضی قم بود، خریداری کردند و صاحبخانه شدند.

* اما این زوج با وجود همه تنگدستی‌ها، زندگی عاشقانه‌ای داشته‌اند. نه؟

شدت علاقه و محبت حضرت امام (ره) به قدسی‌خانم به قدری بود که هرگاه ایشان چند روزی به مسافرت می‌رفت، در آن مدت مدام می‌گفت: «خانه تاریک است، خانوم کی می‌آیند؟» همسرشان را خیلی دوست داشت. خانم ثقفی در خاطراتشان گفته: «آقا شدیداً مرا دوست داشت. از سه جهت مراعاتم می‌کرد. یکی حفظ سلامت. دوم احترام بسیار. سوم اظهار علاقه وافر.»

«مایه ناز» یکی از زیباترین غزل‌های عاشقانه امام(ره)است؛ شیرینی‌های زندگی با حاج‌آقا روح‌الله

* گویا امام (ره) آن‌قدر همسرش را دوست داشته که حتی حاضر نبوده ایشان در خانه کار کند؟

بله در فصل «شور شیرین» به این موضوع اشاره کرده‌ام. خانم ثقفی در بخشی از خاطراتشان گفته: «آقا حاضر نبود که من در خانه کار کنم. همیشه برای کارهای جاری مثل نظافت و پخت و پز خدمتکار داشتیم. اگر می‌دید مثلاً دارم جارو می‌کشم، ناراحت می‌شد. می‌آمد جارو را می‌گرفت. حاضر نبود حتی من لب حوض مثلاً یک لباس کوچک فرزندم را بشویم. به همین جهت من وقتی ایشان منزل بود به ندرت جارو می‌کردم و یا لباس بچه‌ام را می‌شستم. این قبیل کارها را وظیفه من نمی‌دانست اگر به جهت نیاز، گاهی به این کارها دست می‌زدم ناراحت می‌شد و آن را به حساب نوعی اجحاف نسبت به من می‌گذاشت. حتی وقتی وارد اتاق می‌شدم به من نمی‌گفتند: در را پشت سرتان ببندید. صبر می‌کرد تا من بنشینم و بعد خودشان بلند می‌شدند و در را می‌بستند.»

* حالا که از عشق و علاقه عجیب حضرت امام به همسرشان گفتید، کمی هم از نامه‌ها و شعرهای عاشقانه امام (ره) به خانم ثقفی بگویید.

حضرت امام در اوایل زندگی مشترک که سرشان زیاد شلوغ نبود، هرگاه فرصت می‌کردند برای همسرشان «قدسی»، شعر می‌سرودند. آن‌هم غزل عاشقانه! «مایه ناز» یکی از زیباترین شعرهای عاشقانه است که سیدروح الله برای همسرش سروده است:

دست من بَر سر زلفیْن تو بند است امشب‏ / ‏باخبر باش که پایم به کمند است امشب‏
‏لب من بر لب چون لعل تو، ای مایۀ ناز‏ / مگسی سوخته بنشسته به قند است امشب‏

قدسی خانم شعر گفتن همسرش را بسیار دوست داشت. جوان‌تر که بود، شعرهایش را مرتب در دفترچه‌ای یادداشت می‌کرد. بعدها که این دفتر هنگام هجوم ساواک به خانه‌شان گم شد، خیلی از شعرهایی را که حفظ کرده بود. نامه‌های عاشقانه حضرت امام هم به همسرشان هم که احتیاج به گفتن ندارد.

* شما در فصل «آفتاب در تبعید» که روایت ۱۴ سال تبعید امام به نجف است، به بخش دیگری از زندگی این زوج پرداخته‌اید. به نظر می‌رسد این ‌فصل بازتاب فراز دیگری از فداکاری و ایثار خانم ثقفی در ایام تبعید امام است.

بله؛ خانم ثقفی حدود ۱۴ سال تمام سرمای کشنده و گرمای بالای ۵۰ درجه نجف اشرف را به عشق حضرت امام تحمل کردند. تک تک روزهای سخت تبعید را بدون کمترین امکانات زندگی تاب آوردند و هیچ نگفتند. برای گریز از هُرم آتش‌سای نجف نه امکانات داشتند و نه وسیله خنک‌کننده و نه راه فراری! وسایل ضروری برای پشت بام، تخت بود که نداشتند. شب‌ها برای خواب به پشت بام می‌رفتند و آنجا روی تخت می‌خوابیدند. نمی‌شد تن را مماس کف بام کرد. آفتاب حدود شصت درجه سانتیگراد روز، کاری می‌کرد که شب‌ها از کف بام حرارت می‌جوشید. باید روی تخت می‌خوابیدند که نداشتند. خانم ثقفی در باره آن روزها گفته: «ما یک حصیر از برگ خرما پهن می‌کردیم و تشک‌هایمان را روی آن می‌انداختیم. ساعت ۱۲ شب که برای خواب می‌رفتیم، هر طرف بدن‌مان که روی زمین بود، از گرما می‌سوخت. درست مثل اینکه روی تنور نانوایی خوابیده‌ای. تا نزدیک سحر پر پر می‌زدم تا آن موقع کمی هوا خوب می‌شد و خوابم می‌برد.»

* سوال آخر هم توضیحات تکمیلی شما درباره سیره و سبک زندگی امام (ره) در خانه و برخوردش با افراد خانواده باشد!

حضرت امام (ره) تحت هر شرایطی، از خانواده غافل نبود. در طول روز «ساعات خاصی را در سه نوبت به اهل منزل اختصاص داده بود. هر نوبت بین نیم تا یک ساعت. در این ساعات فکراً و روحاً توجهشان به خانواده بود. دوست داشت که از این وقت، اعضای خانواده استفاده کرده و بر حسب ضرورت مسائلشان را عنوان کنند.» در کارهای منزل هم کمک می‌کرد و می‌گفت: «کمک در کار منزل از بهشت آمده است. به کسی دستور نمی‌داد؛ حتی وقتی لیوانِ آبی می‌خواست، به آشپزخانه می‌رفت و لیوان را آب می‌کرد.»



منبع مهر

نوشته های مشابه