کارتر مثل معاویه است/طرح ترور فرانسوی آیتالله توسط ساواک رد شد
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: کتاب «مأموریت ویژه آیت الله»، نوشته رضا طاهرخانی تیرماه ۱۴۰۲ توسط شرکت چاپ و نشر بین الملل منتشر و روانه بازار نشر شد.
مؤلف کتاب پیشرو میگوید اینکتاب را برای نسلی نوشته که امام خمینی (ره) را ندیده و شناختش از اینشخصیت تاریخی با اینآسیب روبروست که توصیف امام را بهعنوان مؤثرترین شخصیت خاورمیانه حتی جهان، بهصورت کلیشهای حتی ملالآور و تکراری و پرتملق از زبان رسانههای حاکمیتی شنیده است. طاهرخانی میگوید جوان یا نوجوان امروز در شناخت «آیتالله» قلمهایی را دیده که نتوانستهاند شیفتگی خود را نسبت به او پنهان کنند و درگیر جانبداری شدهاند. بنابراین گاه با توصیفات و جملات شیفتهوار این درک را از مخاطب گرفتند که دریابد شخصیت واقعی امام چگونه است؟
بنابراین تلاش نویسنده اینکتاب که آن را مانند مستندنگاریهای جنگی گلعلی بابایی در مجلدات کارنامه عملیاتی لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص) در جنگ نوشته، این است که تصویری بیتعارف و واقعگرا از امام خمینی (ره) و نهضت اسلامیاش ارائه کند. «مأموریت ویژه آیتالله» براساس اسناد و مدارک ایرانی و خارجی نوشته شده و برخی از آنها تا امروز کمتر به سمع و نظر مخاطب رسیدهاند.
در ادامه به مرور و بررسی مطالب مندرج در کتاب «مأموریت ویژه آیتالله» میپردازیم؛
* اولینتلگرافی که آیتالله برای شاه فرستاد و پاسخش
«مأموریت ویژه آیتالله» از جایی شروع میشود که آیتالله بهار سال ۱۳۵۷ بدون اطلاع دولت عراق، با نشریه فرانسوی لوموند مصاحبهای انجام میدهد و اینمصاحبه باعث اخراج او از عراق به فرانسه میشود. او ۱۴ مهر ۵۷ به فرانسه رفت و آنزمان ۷۶ سال داشت. ژرژ لوسین خبرنگار فرانسویای که در نجف با او مصاحبه کرد، در ارزیابی خود از شخصیت آیتالله خمینی گفت: «هنگامی که به مرگ پسرش اشاره میکرد، نه آثار هیجان در صدایش دیده میشد و نه در خطوط چهرهاش حرکتی ملاحظه میگردید. وضع رفتار و قدرت تسلط و عزت نفس او خردمندانه بود. آیتالله بهجای آنکه با فشار بر روی کلمات، ایمان و اعتقاد خود را به مخاطبش ابلاغ کند، با نگاه خود چنین میکرد؛ نگاهی که همواره نافذ بود.»
رضا طاهرخانی نویسنده کتاب، علاوه بر درج ارزیابی شخصیتهای مختلف از آیتالله خمینی، تحلیلهای خود را از او و ماموریتاش در کتاب آورده است؛ ازجمله اینکه معتقد است قیام آیتالله، چیزی نبود مگر انجام مأموریتی ویژه از جانب خداوند، برای رستاخیز دوباره معنویت در انسان. طاهرخانی در صفحات ابتدایی، مقایسهای بین شخصیت امام خمینی (ره) و محمدرضا پهلوی بهعنوان دوقطب مخالف دارد و میگوید روحیات شخصی و تکیهگاههای اعتقادی آنها، در تقابلی تاریخی با یکدیگر قرار داشت. نویسنده «مأموریت ویژه آیتالله» میگوید شاه، در تقابل با امام خمینی (ره)، بیخردانه پا به کارزاری گذاشت که کمتر از ۲ دهه بعد، دودمانش را به باد داد. ایننکته طاهرخانی، ناظر به اولینتلگرافی است که امام خمینی (ره) در ۱۷ مهر ۱۳۴۱ در واکنش به تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی به شاه فرستاد و لحنی خیرخواهانه و رسمی داشت. اما حکومت شاه با تکبر پاسخش را داد. در نتیجه آیتالله از تلگراف و پیام دوم بهاصطلاح شمشیر را از رو بسته و مبارزه خود را آغاز کرد.
براساس سخنان خود امام خمینی (ره)، او تا سال ۱۳۴۴ بر اینباور بود «اگر شاه به قانون اساسی عمل کند ما کاری به ایشان نداریم.» طاهرخانی میگوید برهمیناساس، ایننتیجه قابل برداشت است که امام (ره) و دیگر فقها، قانون اساسی مشروطه را قبول داشتند. چون آن را نتیجه تلاش علمای اسلام میدانستند براساس سخنان خود امام خمینی (ره)، او تا سال ۱۳۴۴ بر اینباور بود «اگر شاه به قانون اساسی عمل کند ما کاری به ایشان نداریم.» طاهرخانی میگوید برهمیناساس، ایننتیجه قابل برداشت است که امام (ره) و دیگر فقها، قانون اساسی مشروطه را قبول داشتند. چون آن را نتیجه تلاش علمای اسلام میدانستند. اما آیتالله وقتی از تندادن حکومت پهلوی به همینقانون اساسی ناامید شد، از لزوم تحولی جدید صحبت کرد و بحث ولایت فقیه و حکومت اسلامی را از سال ۱۳۴۸ پایه گذاشت.
* طرح پیشنهاد ترور آیتالله توسط جاسوس فرانسوی
یکی از نکات تاریخی مهمی که در کتاب «مأموریت ویژه آیتالله» به آن اشاره شده، طرح پیشنهاد ترور امام خمینی (ره) توسط کنت الکساندر دومارانش جاسوس و رئیس سابق سازمان اطلاعات و امنیت فرانسه است. اینپیشنهاد پس از آنمصاحبه مهم با روزنامه لوموند و اخراج آیتالله از عراق طرح شد؛ زمانیکه هنوز به فرانسه نرفته و رهبری انقلاب را از دهکده نوفللوشاتو دنبال نکرده بود. دومارانش، پیشنهاد داد داستانی از ارتباط آیتالله با تروریستهای فرانسه و ایتالیا طراحی و منتشر شود تا توجیهگر ترورش باشد. اما ساواک اینپیشنهاد را رد و اعلام کرد با توجه به واکنش پیشین مردم نسبت به مرگ مشکوک شیخاحمد کافی در سانحه رانندگی، باید طرح ترور خمینی را مردود دانست.
به اینترتیب وزیر کشور فرانسه طرح اخراج آیتالله به الجزایر را تصویب کرد اما شاه در تماسی تلفنی با کاخ الیزه اعلام کرد اگر پس از ایناقدام، از چگونگی انجامش سوال شود، خواهد گفت موافق آن نبوده است. بنابراین دستور اخراج آیتالله به الجزایر هم لغو شد و او در نهایت راهی فرانسه شد.
مصاحبه ژرژ لوسین با امام خمینی
* آیتالله اقتصاد جهان را با چالش روبرو میکند
در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب که آیتالله در فرانسه حضور داشت و دولتهای غربی در تلاش برای جلب رضایتش بودند، حمایت آیتالله از اعتصاب صنعت نفت ایران و تاکیدش بر قطع صادرات، باعث مشکل مضاعف دولتها شد و شوک شدیدی به اقتصاد جهان وارد کرد. بهقول رضا طاهرخانی در کتاب «مأموریت ویژه آیتالله»، در آنمقطع دیگر تردیدی نبود که ایران از نوفل لوشاتو اداره میشود نه از سعدآباد. چون در پی قطع عرضه روزانه بیش از ۴ میلیون بشکه نفت به بازارهای جهانی بهمدت ۷۰ روز، زنگ خطر بحران انرژی برای دنیای صنعتی غرب به صدا درآمد.
شاه یکی از شاخههای آمریکا است. این نوکر است؛ نوکر است؛ المأمورُ معذور. تو سرش میزنند، باید بکند. ما میگوئیم آمریکا هم باید برود که اصل است. این شاخهها هم که هرزه خورند و هرزه بَرَند و مال مردم خورند و خیانتکارند، اینها هم باید بروند * کارتر مثل معاویه است
آیتالله خمینی در پیامهای آنروزهای خود میگفت: «میگوییم که آنکسی که به مملکت ما خیانت اصلی را کرده، آمریکاست. الآن ما سر و کارمان با امریکاست؛ اینهای دیگر شاخ و برگش هستند. شاه یکی از شاخههای آمریکا است. این نوکر است؛ نوکر است؛ المأمورُ معذور. تو سرش میزنند، باید بکند. ما میگوئیم آمریکا هم باید برود که اصل است. این شاخهها هم که هرزه خورند و هرزه بَرَند و مال مردم خورند و خیانتکارند، اینها هم باید بروند. مملکت مال خودمان است، و ما خودمان میخواهیم ادارهاش کنیم. آمریکا چه کار دارد که شما نمیتوانید به رشد برسانید؛ خیلی مضحک است این!»
در آنروزها جیمی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا در پیامی به آیتالله، درخواست کرد از دولت شاپور بختیار حمایت کند. آمریکاییها به آیتالله خبر دادند خروج شاه از ایران قطعی است و بهزودی انجام میشود. اما بهتر است آیتالله وضعیت را در کنترل خود بگیرد تا آرامش حفظ شود. کارتر ضمن ارسال اینپیام، خواست مفاد آن نزد آیتالله مخفی و محرمانه بماند. اما او با علنیکردن پیام رئیسجمهور آمریکا، دولت بختیار را غیرقانونی خواند. چندی قبل هم در ۲۵ آذر ۱۳۵۷، کارتر را بهخاطر ظاهرسازیها و فریبکاریاش سرزنش کرده و با شخصیت «معاویه» مقایسه کرده بود.
ادامه دارد…