۴ روایت از تجسمی که دچار مرگ مغزی شد/زور هنرمندان به مدیران چربید
خبرگزاری مهر-گروه هنر-آزاده فضلی؛ تحولات هنرهای تجسمی در ایران طی یک سال گذشته همچون سالهای پیشین، طبیعتاً متأثر از متغیرهای مختلفی بوده است که در نگاهی کلی میتوان این تحولات را در سه ضلع «هنرمند»، «مدیر» و «مخاطب» دستهبندی کرد که هر سه اینها، با توجه به شرایط و وضع موجود، ممکن است تأثیرات بیشتر یا کمتری داشته باشند.
خروجی یا محصول «هنرهای تجسمی» در سال ۱۴۰۲ همچون سال قبلش و همچنین عرصههای دیگر فرهنگ و هنر، آن چنان مطلوب رقم نخورد! چراکه بر اساس مستندات، جامعه هنری همچون سال ۱۴۰۱، به صورتی خودخواسته پا را عقب کشیدند و نخواستند نتیجه مطلوبی به دست آید. البته حرکتها و جریانهایی رقم خورد که جای شکر دارد.
هرچند از مستندات، نتایج مذکور بر میآید اما قاطبه جامعه هنری نشان میدهد هنرمندی که اثری جدید خلق نکند یا در مسیر تولید و خلق پیش نرود، هنرمندی مؤثر نخواهد بود و بر این اساس، میتوان خوشبین بود که جامعه هنری در خفا و پنهانی و به دور از چشم برخی مزاحمان، به تولید اثر پرداختهاند. اما در این جریان، شاید بتوان گفت که مخاطبان خود را برای مدتی از دست دادهاند که ممکن است صدمات جبران ناپذیری برای جامعه هنرهای تجسمی در بر داشته باشد.
طبق رسم هر ساله در گروه هنر خبرگزاری مهر، بر آن شدیم که برخی رویدادها و اتفاقات سال ۱۴۰۲ را با تمرکز بر وجوه «خبری» آنها مرور کنیم که این انتخابها در گستره تأثیرگذاریشان (اعم از مثبت و یا منفی) در حوزه فعالیت خود بوده است. بنابراین در گزارش پیشرو، به بازخوانی دستاوردها و تجربههای «هنر ایران در حوزه تجسمی» در سالی که گذشت، با کمی چاشنی نقد پرداختیم که در ادامه میخوانید.
روایت اول؛ مرگ مغزی هنرهای تجسمی در ابتدای سال
جامعه هنرهای تجسمی پس از گذراندن سال پر از التهاب ۱۴۰۱، در ماههای ابتدایی سال ۱۴۰۲ نیز با یک تغییر در سطح مدیریتی مواجه شد؛ تغییری که بر اساس اطلاعات رسیده به خبرنگار مهر، حکایت از صراحت لهجه و شفافیت عبدالرضا سهرابی مدیرکل سابق هنرهای تجسمی در عمل و حرفش دارد که عملکرد خود و مدیران بالادستی اش را تماما مطلوب ارزیابی نکرده است! که در آخرین مصاحبهاش با خبرنگار مهر – اینجا – میتوانید برخی از نظرات او را بخوانید. این مدیر علیرغم اینکه سال پر از بحران و التهاب ۱۴۰۱ را با موفقیت نسبی پشت سر گذاشت و برخی تغییرات را در سطوح مختلف اجرایی کرد اما سخنانش درباره برخی اشتباهات و کاستیهای موجود، حضورش در این سمت را متزلزل کرد. این شرایط در حالی رقم خورد که نفس به شماره افتاده هنرهای تجسمی که کورسویی امید بر آن متصور بودیم و در حال جان گرفتن بود، هرچند برگشت (جشنوارههای روتین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همچون جشنواره هنرهای تجسمی فجر و جشنواره تجسمی جوانان ایران برگزار شد و نمایشگاههای موزه هنرهای معاصر تهران به نظمی نسبی رسید) اما در وضعیت کنونی انگار به مرگ مغزی رفته است، چراکه رویدادهای هنری آنچنان که چندین سال پیش با حضور حداکثری هنرمندان برگزار میشد و رغبت زیادی برای حضورشان در رویدادهای مختلف وجود داشت دیگر مثل سابق نیست و امروزه دیگر شاهد چنین شرایطی نیستیم.
در طول سال ۱۴۰۲ هنرهای تجسمی وضعیتی مشابه یک بیمار مرگ مغزی را تجربه کرد، به این مفهوم که هنرهای تجسمی در حال کار بود اما با تنفس مصنوعی! جشنوارهها و رویدادهای هنرهای تجسمی همچون شانزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر و سیامین جشنواره هنرهای تجسمی جوانان ایران در طول سال با یک مدیریت متحد برگزار شد اما قدمی به سوی جلو نرفت و حتی شاید بتوان دوره شانزدهم جشنواره تجسمی فجر را در شیوه برگزاری همچون دورههای ابتدایی این جشنواره قلمداد کرد. حضور امیر عبدالحسینی دبیرکل جشنواره تجسمی فجر و کاظم چلیپا به عنوان دبیر رشته نقاشی شانزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر، گواهی بر این ادعاست که هنرمندان از طیفهای مختلف حضوری حداکثری را در این رویداد داشته باشند اما این اتفاق آنگونه که باید میافتاد، نیفتاد!
روایت دوم؛ هنرمندانی که «طوفان الاقصی» به پا کردند
ابتدای نیمه دوم سال ۱۴۰۲ بودیم که عملیات بزرگ «طوفان الاقصی» در اراضی اشغالی آغاز شد، عملیاتی که یکی از بزرگترین عملیات علیه رژیم اشغالگر قدس محسوب میشد. همین امر سبب شد تا هنرمندان دغدغهمند آرام ننشینند و آثار خود را به فاصله ساعاتی پس از این عملیات در فضای مجازی منتشر کنند. مسعود نجابتی هنرمند طراح گرافیک و خط که سال گذشته نیز در دیوار حایل نقشی برای رژیم صهیونیستی خلق کرده بود، همزمان با عملیات «طوفان الاقصی» لوگویی با مضمون طوفان الاقصی طراحی کرد که بارها منتشر و استفاده شد.
پس از عملیات «طوفان الاقصی» بود که جنایات رژیم جعلی به بالاترین حد خود رسید و حملات این رژیم غاصب به غزه و فلسطین به طرز وحشیانهای تاکنون ادامه یافته است به گونهای که نسلکشی وسیعی در حال رخ دادن است. در حالی که بعد از گذشت حدود ۱۷۰ روز، تداوم حملههای وحشیانه رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه و عملیات نیروهای مقاومت در کرانه باختری از جدیدترین اخبار مربوط به فلسطین است. این حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به مردم غزه و همچنین بیمارستانها و دیگر بخشهای فلسطین و سکوت مجامع جهانی در این موضوع، دستمایه خلق آثار هنری بسیاری شد و نه تنها در ایران بلکه دیگر کشورهای عربی و حتی برزیل و اروپا را نیز در نوردید.
در جریان هنری شکل گرفته بعد از عملیات «طوفانالاقصی» و حمله صهیونیستها به غزه، آثاری خلق شد که ماندگار شدند. این آثار از سوی کارتونیستها و کاریکاتوریستها از یک سو به منظور وقایع نگاری و ثبت تاریخی ثبت شد و از سویی دیگر، این هنرمندان توجه به چنین جریانی را وظیفه خود میدانستند تا علاوه بر مطرح کردن اتفاق با زبان کاریکاتور، افشاگر اتفاقات پشت صحنه نیز باشند؛ اتفاقاتی که شرایط را به گونهای رقم زد که رژیم صهیونیستی در عرصه رسانهای توانست دست به مظلومنمایی بزند.
روایت سوم؛ هنرمندانی که برای نجات آمدند
علیرغم مرگ مغزی که در روایت اول آن را بازگو کردیم، در سال ۱۴۰۲، صرفنظر از نگاههای مدیریتی بر هنرهای تجسمی، هنرمندانی بودند که نقش آفرینی کرده و دست به برگزاری رویداد یا نمایشگاهی زدند تا هنرهای تجسمی ۱۴۰۲ بعد از چندین سال رخوت ناشی از کرونا و حوادث دیگر، جانی دوباره بگیرد که از جمله این نمایشگاهها میتوان به نمایشگاه عکسهای حمید جبلی از تئاترهای آتیلا پسیانی در حاشیه برگزاری «شب عکس تئاتر»، نمایشگاه آثار طراحی و تصویرسازی ایرج طهماسب در گالری ثالث و نمایشگاه نقاشیهای سیروس مقدم اشاره کرد. برگزاری نمایشگاههای تجسمی توسط هنرمندان شناخته شده فعال در حوزههای دیگر هنری، میتواند جنبههای مثبتی را برای رونق هنرهای تجسمی ایجاد کند. به ویژه زمانی که هنرمندانی که از رشتههای دیگر اقدام به برپایی نمایشگاه میکنند خود تجربیات و دانش هنری این رشته را دارند، می توانند در جذب بازدیدکنندگان از گالریها مثمرثمر باشند.
روایت چهارم؛ قیام ضداستکباری آمریکای لاتین در تهران
یکی از نقاط مورد توجه حوزه هنری در ماموریتهای بینالمللی، به دلیل حجم بالای آثار ضدامپریالیستی و ضدصهیونیستی و مقاومت هنرمندان آمریکای لاتین و اشتراکات فرهنگی بسیار با ایران، منطقه آمریکایی لاتین است که جریان تعامل با هنرمندان آمریکای لاتین که قریب به یک دهه رخ داده است، به واسطه حضور سیدمسعود شجاعی طباطبایی و همراهی او محقق شده است.
نمایشگاه کارتون و کاریکاتور «آمریکای لاتین» با همین هدف در آبان ماه ۱۴۰۲ در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد که اتفاقاً نمایشگاه جذابی از لحاظ تنوع تکنیک و اجرای هنرمندانه بود.
این نمایشگاه با ۲ اتفاق؛ هفته مبارزه با استکبار جهانی و عملیات «طوفان الاقصی» همزمان شده بود. برخی آثار نمایشگاه کارتون و کاریکاتور «آمریکای لاتین» نیز با رویکرد ضدصهیونیسم و ضداستکباری خلق شدند که نشان از روحیه آزادیخواهانه هنرمندان دارد.