وسوسه حسین کیانی در نمایشنامهنویسی چه بود؟
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی پروژه، نمایش «مجلس توبهنامهنویسی اسماعیل بزاز» نوشته حسین کیانی، به کارگردانی کارن کیانی و با بازی بهروز پناهنده از پانزدهم فروردین ۱۴۰۳ در تالار کوچک مولوی، ساعت ۱۹ اجرا میشود.
حسین کیانی در ارتباط با جدیدترین نمایشنامهاش یادداشتی با عنوان «اولین نمایشنامه حسین کیانی در شکل مونودرام یا تکگفتار و مهمتر از آن، نخستین اجرای نمایشی کارن کیانی» منتشر کرده که به شرح زیر است:
«من به جز نمایشنامه زنانه «زبان اموات» که پنج سال پیش نوشتم و هنوز بخت اجراشدن نیافته، نمایشنامه دیگری برای یک تک اجراگر ننوشته بودم. کاری که همیشه وسوسه آن را داشتم اما بنا بر دلایلی چند از انجام آن سر باز میزدم و شانه خالی میکردم.
سال ۹۷ به پیشنهاد مدیر وقت تماشاخانه ایرانشهر برای نوبت اجرا، دست به کار نوشتن تکاجراگری زنانه «زبان اموات» شدم اما بازیگری برای تمرین نیافتم و نوبت از دست رفت. بجز این، شورای نظارت وقت هم اجازه اجرای نمایشنامه را نداد.
گذشت تا سال گذشته و پیشنهاد دوست هنرمند و کارگردانی، برای اجرایی در دومین جشنواره چندرسانهای میراث فرهنگی، که گرفتاری خودم اجازه حضور به عنوان کارگردان را نداد و صحبت از کارگردانیِ کارن کیانی با همان دوست کارگردان پیش آمد. تصمیم بر این شد که نمایشنامهای تک اجراگر بنویسم و به کارن بسپارم.
کارن از سال ۹۴ به صورت مستقیم در گروه نوازندگان نمایش «مضحکه شبیه قتل» سالن اصلی کارش را شروع کرد و طی این سالها در نمایشهای «گروه تیاتر سعدی»-سال ۹۵، «همسایه آقا »-سال۹۵، «روز عقیم»-سال۹۶، «چشم به راه میرغضب»، «پروین»-سال ۱۴۰۱ در بخشهای گوناگون اجرایی کار کرد تا نوبت به دستیار اولیاش در نمایش «کافه کات» سال گذشته رسید.
پس از آن دستیار اولیاش در نمایش «ط» کار موفق مجید رحمتی و بعد هم نخستین کارگردانیاش که دیگر وقتش رسیده بود، بیگمان پشتیبانی گروه و شخص من مسیر را هموار کرده. اما تلاش بی وقفه خود او به عنوان کسی که زادگاهش و پایگاهش تئاتر بوده در تجربه کردن و سپس پیگیری تئوریک، خوانشی و دانشی تئاتر و سینما خودش سببساز به اجرا رسیدن نخستین اثر صحنهای اش بوده است.
امیدوارم اجرای او که با اجراگری حرفهای بهروز پناهنده هنرمند و همراهی چند جوان هنرجوی با استعداد در کنار گروه حرفهای چریکه همراه است، بالاخره ترس من را از نوشتن مونودرام و شیوه تکنمایشگری کمتر کند. و امیدوارتر شوم به نوشتن چند نوشتار نمایشی تکاجراگرانه دیگر بر اساس زندگی هنرمندان تئاتر ایران. که به نظرم به گردن هر نمایشنامهنویس، نمایش ساز و نمایشگری است که درباره تاریخ سوگناک و تاسفبار هنر نمایش ایران و سرگذشت اندوه بار نمایشسازان و نمایشنویسان و نمایشگران رنج دیده، کام ندیده و قدرنشناخته آن بخواند، بنویسید و بسازد. نمایشگرانی که رنجهای آن از توبهنامهنویسی اسماعیل بزاز شروع میشود و به مهاجرت و دوریگزینی ناگزیز میرسد.»