فرهنگی

شروع کار سفارت در هتل و مذاکرات سفیر برای خرید جنگنده از اتیوپی


خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: کتاب «سفیر انقلاب؛ خاطرات سفرای جمهوری اسلامی ایران در دهه اول انقلاب اسلامی» نوشته الله‌کرم مشتاقی بهمن‌ماه ۱۴۰۲ توسط انتشارات ایران منتشر و راهی بازار نشر شد. این‌کتاب دربرگیرنده خاطرات ۱۰ سفیر جمهوری اسلامی ایران در دهه اول انقلاب است و شرایط سفارتخانه‌های ایران در آن‌برهه زمانی را تصویر می‌کند. این‌تصاویر چالش‌ها و دشمنی‌های خارجی جمهوری اسلامی ایران را هم در مقطع زمانی مورد اشاره نشان می‌دهند.

سفیرانی که خاطراتشان در این‌کتاب ثبت و ضبط شده به این‌ترتیب‌اند: حسن زمانی سفیر ایران در فرانسه، علی اکبر فرازی سفیر ایران در مجارستان، بهمن حسین‌پور سفیر ایران در تانزانیا و اتیوپی، احمد اجل‌لوئیان سفیر ایران در رومانی و یونان، سیدجلال ساداتیان سفیر ایران در انگلستان، سیدرضا حاج زرگرباشی سفیر ایران در بلغارستان و نیکاراگوئه، سید محمدباقر سخایی سفیر ایران در دبی و قطر، رضا سعیدمحمدی سفیر ایران در کره شمالی، احمد دستمالچیان سفیر ایران در لبنان و محمود موحدی سفیر ایران در برزیل.

تا به‌حال سه‌قسمت در مرور و معرفی خاطرات سفرای حاضر در این‌کتاب در مهر منتشر شده که در پیوندهای زیر قابل دسترسی و مطالعه‌اند؛

* «خاطره برگزاری مراسم نوروز توسط سفارت ایران در لندن / می‌گفتند فکر می‌کردیم سفارت شکنجه‌گاه دارد»

* «روایت ناکامی ضدانقلاب در بهمن ۶۳ از حمله به سفارت ایران در لندن»

* «خاطره فشار فرانسه به زنان ایرانی برای استفاده از عکس‌های بی‌حجاب»

در ادامه قسمت چهارم مرور کتاب «خاطرات سفیر» را می‌خوانیم؛

* وضعیت نامناسب بهداشت و درگذشت دختر سفیر

علی‌اکبر فرازی از مرداد ۱۳۶۱ تا دی ۶۵ سفیر جمهوری اسلامی ایران در مجارستان بوده است. او می‌گوید مجارستان در سیاست خارجی اجراکننده مطلق سیاست‌های کمونیستی مسکو نبود. او روایت می‌کند: «در دهه ۶۰ که مسکو و بسیاری از کشورهای بلوک شرق در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، جانب صدام را گرفته بودند، کاردار روابط خود را با نظام انقلابی ایران حفظ کرد و کمک‌های مهمی در زمینه‌های صنعتی، کشاورزی و حتی نظامی به ایران انجام داد. بسیاری از سفرهای مقامات نظامی ایرانی به مجارستان تا سال‌ها محرمانه باقی ماند و جزئیات قراردادها منتشر نشد. (صفحه ۱۲۶)

یکی از سختی‌های فرازی در مأموریت مجارستان، مربوط به درگذشت دختر خردسالش است که پس از تولد از دنیا رفت. او می‌گوید مجارستان در آن‌برهه وضعیت بهداشت و درمانی مناسبی نداشت و فرزندش به همین‌دلیل از دنیا رفت: «مجارستان از لحاظ بهداشتی وضع خوبی نداشت. فقدان امکانات موجب شده بود که یک‌سرنگ را پس از مصرف، به الکل آغشته کرده و برای تزریق‌های بعدی هم استفاده می‌نمودند.» (صفحه ۱۳۲)

از دیگر سختی‌ها و چالش‌های این‌سفیر جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، مساله دست‌ندادن با زنان بوده که آن را مانند دیگر راویان کتاب «خاطرات سفیر» مطرح کرده و می‌گوید این‌مساله در دهه ۱۳۶۰ گریبانگیر سفرا و دیپلمات‌های ایرانی بود اما امروز همه جهان به آن واقف‌اند. او برهمین‌اساس، از دست‌دادن با همسر رئیس‌جمهور مجارستان خودداری کرد.

فرازی ضمن روایت خاطراتش، به مساله مدرک‌گرایی در کشور و سازمان‌ها و نهادهای مختلف هم انتقاد کرده و می‌گوید در دهه ۶۰ همه ازجمله نیروهای وزارت خارجه، مانند نیروهای بسیجی در خدمت انقلاب و آرمان‌های اسلامی بودند. ضمن این‌که در آن‌دهه، تب مدرک‌گرایی هنوز به شکل امروزی در کشور رواج نداشت. او در بخشی از خاطراتش گفته: «متاسفانه بعداً همین‌مدارک به‌عنوان ملاک سنجش برتری در نظر گرفته شد و کسانی که توانسته بودند با شیوه‌هایی به مدارک تحصیلی با کیفیت بسیار پایین و نامعتبر برسند در صدر مسئولیت‌ها قرار گرفتند.» (صفحه ۱۳۵) فرازی در بخش دیگری از روایت خود از دوران خدمتش می‌گوید: «سربسته بگویم که این‌فشار اداری و اجتماعی برای کسب مدرک و مبنا قرار دادن آن به‌عنوان سنجش برتری یکی از عوامل جدی آسیب به دستگاه مدیریتی کشور است که برخی تلاش می‌کنند با کسب آن ضعف‌های اساسی خود را پوشش بدهند.» (صفحه ۱۳۶)

* شروع کار سفارت در هتل

بهمن حسین‌پور سفیر ایران در تانزانیا و اتیوپی بوده است. او مأمور اولین‌بازرسی سراسری پس از انقلاب از نمایندگی‌های سیاسی ایران در خارج از کشور بود و به همین‌دلیل پیش از آن‌که سفیر شود، به این‌ماموریت در آفریقا رفت. او می‌گوید تابستان ۱۳۶۰ بیشتر کارمندان مرد وزارت خارجه با کراوات و زنان نیز بدون حجاب تردد می‌کردند.

رابطه جمهوری اسلامی ایران با آفریقای جنوبی به‌دلیل حاکمیت سیستم نژادپرستانه آپارتاید قطع بود اما ایران، یک‌دفتر حفاظت منافع در این‌کشور داشت که طبق روایت حسین‌پور یک‌مرد میانسال مجرد سرپرست این‌دفتر بود. او می‌گوید مسئول دفتر حفاظت منافع ایران، دفتر را به ملک شخصی خود تبدیل کرده بود که پس از برقراری روابط رسمی ایران و آفریقای جنوبی، از وزارت خارجه استعفا داد. این‌مرد که از مأموریت حسین‌پور برای بازرسی از نمایندگی‌های خارج از کشور اطلاع نداشته، یک‌مهمانی خارج از عرف جمهوری اسلامی ایران ترتیب داده بود. با ورود حسین‌پور به مهمانی، جلسه مورد اشاره به هم خورد و سرپرست دفتر نیز از در پشتی خارج شد.

حسین‌پور به تنهایی به تانزانیا سفر کرد و با اجاره یک‌سوئیت در هتل کلیمانجارو که با وجود امکانات کم به‌عنوان بهترین هتل آن‌کشور شناخته می‌شد، آنجا را به سفارت ایران تبدیل کرد. او می‌گوید «هتل کلیمانجارو تنها سه‌چهارساعت در روز برق داشت. استفاده از هتل به‌عنوان دفتر نمایندگی در آن‌کشور مرسوم بود و برخی از کشورهای اروپایی نیز این‌کار را کرده بودند.» حسین‌پور ضمن روایت سفرهایش به کشورهای آفریقایی برای بازرسی نمایندگی‌های وزارت خارجه، می‌گوید در زئیر نیز وضع بهتر از آفریقای جنوبی نبود و رفتار کاردار موقت به‌گونه‌ای بود که گویی کماکان در دوران پهلوی سیر می‌کند! سفیر نیز با پیروزی انقلاب، فرار کرده و کار را به نفر دوم یعنی این‌مرد سپرده بوده است.

پس از مأموریت بازرسی از نمایندگی‌های ایران در آفریقا، حسین‌پور مأمور به راه‌اندازی سفارت جمهوری اسلامی ایران در تانزانیا شد. این، اولین‌سفارت ایران بود که پس از انقلاب در آفریقا تأسیس می‌شد. حسین‌پور به تنهایی به تانزانیا سفر کرد و با اجاره یک‌سوئیت در هتل کلیمانجارو که با وجود امکانات کم به‌عنوان بهترین هتل آن‌کشور شناخته می‌شد، آنجا را به سفارت ایران تبدیل کرد. او می‌گوید «هتل کلیمانجارو تنها سه‌چهارساعت در روز برق داشت. استفاده از هتل به‌عنوان دفتر نمایندگی در آن‌کشور مرسوم بود و برخی از کشورهای اروپایی نیز این‌کار را کرده بودند.» (صفحه ۱۵۷)

اولین‌سفیر ایران در تانزانیا همه امور سفارت را به‌تنهایی در هتل کلیمانجارو انجام می‌داد. او ۸ ماه را به‌تنهایی و دور از خانواده زندگی کرد و به گفته خودش، قرارملاقات‌هایش را هم خود هماهنگ می‌کرد. حسین‌پور هم مانند دیگر راویان کتاب «سفیر انقلاب» ضمن اشاره به روحیه ایثار و از خودگذشتگی‌های دهه ۶۰، می‌گوید خود را رزمنده‌ای می‌دید که در خط مقدم گیر افتاد و باید صبور باشد. خط رویارویی با دزدان و غارتگران نیز ازجمله دل‌نگرانی‌ها و چالش‌های پیش‌روی این‌دیپلمات بوده است. او می‌گوید: «دارالسلام از لحاظ امنیت صفر بود. چندبار دزد با شمشیر و کمان و نیزه به رزیدانس حمله کرده بودند، اما چیز دندان‌گیری نصیب‌شان نشده بود. نگهبان نیز طبق معمول هنگامی که دزدها آمدند، فرار کرد.» (صفحه ۱۶۸)

در دوره‌ای که حسین‌پور در تانزانیا بود، حکومت این‌کشور تحت سلطه انگلستان قرار داشت و به‌صورت کمونیستی مائوئیستی اداره می‌شد. این‌دیپلمات ایرانی، با رایزنی با وزارت خارجه و وزارت جهاد سازندگی که به‌تازگی از قالب سازمان به وزارتخانه تبدیل شده بود، موفق شد دفتر این‌وزارتخانه را در دارالسلام راه‌اندازی کند. او ضمن بیان این‌خاطره که با افسوس و اندوه همراه است، می‌گوید «پس از مدتی در دوره‌های بعد از مسئولیت من در تانزانیا، این‌دفتر برچیده شد. جالب آن‌که رژیم صهیونیستی دهه‌های بعد، از همین دریچه یعنی کشاورزی وارد آفریقا شد و نفوذ خود را گسترش داد.»

مأموریت حسین‌پور در تانزانیا ۲ سال و ۸ ماه طول کشید و در این‌مدت، مراحل تأسیس سفارت جمهوری اسلامی ایران در این‌کشور به پایان رسید. او ضمن این‌کار به کشورهای اطراف هم سفر کرده و کمک‌های ایران را به دست مردم محروم این‌کشورها می‌رساند. یکی از سفرهای او به موزامبیک بوده که حسین‌پور ضمن روایت وضعیت اسفناک مردمش می‌گوید: «جمهوری اسلامی واقعاً بدون منفعت‌طلبی‌های مرسوم که بین کشورهای غربی و شرقی رایج بود، کمک می‌کرد. می‌توانستیم استفاده بسیار زیادی حداقل از حوزه فرهنگی از این‌کمک‌های انسان‌دوستانه ببریم اما متأسفانه چنین نشد.» (صفحه ۱۷۰)

شروع کار سفارت در هتل و مذاکرات سفیر برای خرید جنگنده از اتیوپی

* مذاکرات آقای سفیر برای خرید جنگنده دست دوم از اتیوپی

پس از پایان مأموریت تانزانیا و بازگشت به ایران، حسین‌پور به اتیوپی مأمور شد و برای سفارت به این‌کشور رفت. ازجمله خاطرات او از این‌ماموریت، دیدار با منگیستو هایله رئیس‌جمهور و دیکتاتور اتیوپی است. حسین‌پور درباره این‌دیدار روایت می‌کند: «هایله ماریام صراحتاً گفت می‌تواند فضایی را در اختیار ایران قرار دهد که عملیات‌های خود علیه کشتی‌های عربی خصوصاً کشتی‌های عربستان سعودی را گسترش دهد. در همان‌جلسه نیز مقدمات فروش جنگنده‌های هوایی به ایران به میان آمد و توانستیم از همین‌دریچه برای خرید جنگنده‌های اف چهار و اف پنج از این‌کشور در آینده استفاده کنیم.» (صفحه ۱۷۶)

سفیر کاستاریکا به سفارت ایران آمده و دفتر یادبود را امضا کرد اما پس از مدتی با شرمندگی و خجالت دوباره به سفارت مراجعه کرده و خواست امضای خود را پس بگیرد. وقتی حسین‌پور علت را جویا شد، سفیر کاستاریکا گفت «آمریکایی‌ها به کشورهای هم‌پیمان خود گفته‌اند مبادا در مراسم‌هایی که به‌مناسبت وفات رهبر ایران انجام می‌شوند شرکت کنید!» گپ و گفت‌های حسین‌پور با دیکتاتور اتیوپی منجر به این شد که ملاقات سفیر جمهوری اسلامی ایران با هایله که بنا بود ۱۵ دقیقه طول بکشد، به یک‌جلسه ۵۰ دقیقه‌ای تبدیل شد. پیش از حسین‌پور، سیدمصطفی سیدآقایی سفیر ایران در اتیوپی بود که ماموریتش از مهر ۱۳۶۵ تا آبان ۱۳۶۷ بود. سیدآقایی مذاکرات مقدماتی برای خرید جنگنده‌های دسته‌دوم از اتیوپی را انجام داده و از حسین‌پور خواسته بود پس از او، ماجرا را پیگیری کند. با این‌پیگیری‌ها، سفیر جمهوری اسلامی ایران و سپس ارتش موفق شدند جنگنده‌هایی را که قیمتشان ۲۲ هزار دلار بود، با کمتر از نصف قیمت خریداری کنند.

* سفیر کاستاریکا و منع آمریکا از عزاداری برای امام خمینی

یکی از خاطرات حسین‌پور از مأموریت اتیوپی، مربوط به روزهای درگذشت امام خمینی (ره) است که سفرا و دیپلمات‌های کشورهای دیگر به سفارت ایران آمده و دفتر یادبود تسلیت درگذشت امام (ره) را امضا می‌کردند. او می‌گوید سفیر کاستاریکا به سفارت ایران آمده و دفتر یادبود را امضا کرد اما پس از مدتی با شرمندگی و خجالت دوباره به سفارت مراجعه کرده و خواست امضای خود را پس بگیرد. وقتی حسین‌پور علت را جویا شد، سفیر کاستاریکا گفت «آمریکایی‌ها به کشورهای هم‌پیمان خود گفته‌اند مبادا در مراسم‌هایی که به‌مناسبت وفات رهبر ایران انجام می‌شوند شرکت کنید!» حسین‌پور در این‌خاطره درباره حالات سفیر کاستاریکا گفته است: «آن‌قدر ترسیده بود که حتی حاضر نشد حرفش را در سفارت بزند. او را به رزیدانس بردم. می‌ترسید در سفارت حرف بزند. مبادا استراق سمع شود که در مراسم شرکت کرده است.»

* کمک‌های رومانی به صدام و گلایه سفیر

احمد اجل لوئیان از آذر ۱۳۶۱ تا فروردین ۱۳۶۷ در دو مأموریت سفارت در رومانی و یونان بوده است. دوره مأموریت او مربوط به زمان جنگ تحمیلی و دفاع مقدس است و بخشی از خاطرات این‌سفیر درباره چالش‌های کمک رومانی به عراق یا عدم کمک این‌کشور به ایران است. او می‌گوید مقامات رومانی بارها می‌گفتند موضع‌شان در جنگ ایران و عراق، بی‌طرفی مثبت است. روابط اقتصادی جمهوری اسلامی هم با رومانی بیشتر از روابط آن‌ها با عراق بود. اما ریشه‌های سوسیالیستی حکومت صدام حسین از یک‌سو و سقوط شاه به‌عنوان یکی از دوستان نیکلا چائوشسکو باعث شده بود رومانیایی‌ها روی خوشی به تعمیق روابط با جمهوری اسلامی نشان ندهند.

پس از ورود اجل‌لوئیان به بخارست و شروع ماموریتش، رزمندگان ایرانی توانسته بودند یک‌نفربر ساخت رومانی را از نیروهای عراقی غنیمت بگیرند و شواهد دیگری نیز به دست آمد که رومانی از طریق کشورهای ثالث به عراق ادوات سنگین نظامی می‌فروشد؛ ازجمله ۲۰۰ تانک T54 که از طریق مصر به عراق رسیدند. سفیر ایران در رومانی، این‌موضوع را با گلایه و انتقاد به مقامات رومانی منتقل کرد و این‌انتقادات مؤثر واقع شدند. او می‌گوید: «آن‌ها همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد، تکذیب کردند و گفتند که فروش ادوات نظامی کاملاً کذب است و احتمالاً سایر کشورها که مشتری آن‌ها هستند، ادوات را خریده و در اختیار عراق قرار داده‌اند.» (صفحه ۲۰۱)

مساله رعایت شأن و عرف جمهوری اسلامی ایران در مقام یک‌دیپلمات هم مانند دیگر راویان «سفیر انقلاب» در خاطرات احمد اجل‌لوئیان آمده است. او می‌گوید

بسیاری از سفرای کشورهای اسلامی در رومانی، رفتاری در شأن دیپلمات مسلمان نداشتند و مواضع و حرف‌های سبک‌سرانه، رفتار نامناسب با زنان، خوردن و نوشیدن‌های غیرشرعی و تشریفات عجیب و غریب بین بسیاری از آن‌ها مرسوم بود. او در بین سفرای بی‌اخلاق و عشرت‌جو به سفیران نیجریه و ترکیه اشاره کرده و می‌گوید سفیر ترکیه که یک‌نظامی بازنشسته بود، علنی مشروب می‌خورد. اجل لوئیان می‌گوید «من در این‌دنیا از این‌شراب‌ها می‌خورم و جناب سفیر ایران در بهشت از شراب بهشتی!» (صفحه ۲۰۳)

* کمک رسانه‌های یونان به صدام

پس از رومانی، یونان محل دومین‌ماموریت سفارت احمد اجل لوئیان بود و او، دومین‌سفیر جمهوری اسلامی ایران در یونان بود و درباره روابط یونان با دشمن وقت ایران یعنی دولت بعثی عراق، می‌گوید زمان مأموریت او، کفه روابط به نفع عراقی‌ها سنگین‌تر بوده است. اجل لوئیان می‌گوید رسانه‌های یونان به‌واسطه کمک‌های نظامی که از دولت عراق دریافت می‌کردند، در اخبار و برنامه‌های خود جانب بغداد را می‌گرفتند. درمقابل، ایرانِ زمان جنگ، تسلیحات نظامی سبکی از یونان می‌خرید و این‌کشور برای تهیه قطعات یدکی نظامی معمولی که تهیه و تولیدشان در دهه ۶۰ دشوار بود، با ایران همکاری می‌کرد.

این‌سفیر جمهوری اسلامی ایران درباره فعالیت ضدایرانی رسانه‌های یونان در سال‌های دفاع مقدس جمله جالبی دارد که از این‌قرار است: «سمت و سوی عمده رسانه‌های یونان به گونه‌ای بود که گویی جمهوری اسلامی حاضر به توقف جنگ نیست. چند روزنامه نیز وجود داشتند که رسماً جانب عراق را می‌گرفتند. سفارت عراق عملاً آن‌ها را حمایت مالی می‌کرد.» (صفحه ۲۱۶)



منبع مهر

نوشته های مشابه