ورزشی

وقتی نذر می‌کنی برای جبهه نذر کن!

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: معصومه سبک‌خیز، همسر سردار شهید عبدالحسین برونسی پس از سال‌ها فراق از سردار شهید «عبدالحسین برونسی» و تحمل یک دوره بیماری، دیروز سه‌شنبه ۲ بهمن در یکی از بیمارستان‌های مشهد دارفانی را وداع گفت و به همسر شهیدش پیوست. او در سال ۱۳۴۷ با سردار شهید عبدالحسین برونسی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج، هشت فرزند بود.

عبدالحسین برونسی سال ۱۳۲۱ در روستای گلبو از توابع کدکن نیشابور در خانواده‌ای مذهبی چشم به جهان گشود. از کودکی، عشق به اهل بیت‌(ع) در وجودش ریشه دواند و این عشق، زمینه‌ساز تذهیب نفس و رشد معنوی او در دورانی شد که جامعه با چالش‌های اخلاقی و فرهنگی مواجه بود. تا هنگام ازدواج و پس از آن به شغل‌های ساده‌ای نظیر کشاورزی، کار در مغازه لبنیات فروشی و سبزی فروشی و نهایتا به بنایی پرداخت.

سال ۱۳۵۲ پس از آشنایی با یکی از روحانیون مبارز با درس‌های آیت‌الله خامنه‌ای آشنا شده و از آن پس دل در گرو جهاد و انقلاب نهاد. فعالیت او در اندک مدتی چنان بالا گرفت که ساواک بارها و بارها خانه‌اش را مورد هجوم و بازرسی قرار داد. آخرین بار در مراسم چهلم شهدای یزد دستگیر و به سختی شکنجه شد، از جمله این شکنجه‌ها این بود که ساواکی‌ها تمام دندان‌هایش را شکستند. کمی بعد به قید ضمانت آزاد شد و دوباره به فعالیت پرداخت و در نقش رابط مقام معظم رهبری که به ایرانشهر تبعید شده بودند ایفای وظیفه کرد.

با آغاز جنگ تحمیلی، شهید برونسی به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شتافت و با مسئولیت‌پذیری و ایثار بی‌نظیر، در عملیات‌های مختلف شرکت کرد. او حتی برای شرکت در مراسم تدفین پدرش نیز نتوانست از جبهه بازگردد، چرا که دفاع از اسلام و میهن را وظیفه‌ای بزرگ‌تر می‌دانست.

او با دلاوری غیر قابل وصفی در چهار راه جاده خندق به پاتک دشمن پاسخ داد و به فرمان حضرت امام (ره) لبیک گفت. شهید برونسی از شهدای بزرگ و برجسته دوران دفاع مقدس، در عملیات‌های مهمی چون عاشورا، فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان، والفجر ۳، خیبر و بدر حضور فعال داشت. او در زمان شهادت، فرماندهی تیپ ۱۸ جوادالائمه‌(ع) را برعهده داشت. تا اینکه در ساعت ۱۱ صبح روز بیست‌وسوم اسفندماه ۱۳۶۳ با اصابت ترکش خمپاره به بدن مطهرش، مرثیه سرخ معراج را نجوا کرد و به مقام قرب الهی نائل آمد. پیکر مطهر این سردار رشید اسلام، سال‌ها پس از شهادت در عملیات بدر، در شرق دجله (هورالعظیم) مفقود بود تا اینکه در اردیبهشت سال ۱۳۹۰، پس از سال‌ها انتظار، پیکر ایشان تفحص و به آغوش خانواده بازگردانده شد.

مقام معظم رهبری، شهید برونسی را به عنوان شخصیتی جامع‌الاطراف و از عجایب و استثنائات انقلاب اسلامی توصیف کرده‌اند. ایشان شهید برونسی را نمادی از استعدادهای پرورش‌یافته در مکتب انقلاب و اسلام دانسته‌اند.

وقتی نذر می‌کنی برای جبهه نذر کن!

شهید برونسی در جبهه

زنده‌یاد معصومه سبک‌خیز زمانی که عبدالحسین بنّا را راهی جبهه می‌کرد، به تنهایی مسئولیت خانه زندگی را به دوش می‌کشید؛ آن هم با شرایط و امکانات محدود دهه ۶۰. بعد هم که شهید برونسی در اسفند ۱۳۶۳ شهید شد، تا ۲۷ سال پیکرش مفقود بود.

کتاب «خاک‌های نرم کوشک» خاطرات شهید برونسی است که به مناسبت درگذشت این‌همسر شهید خاطره‌ای را از او درباره انگشتر طلایی که برای سلامتی شهید برونسی نذر کرده بود، می‌خوانیم:

در یکی از عملیات‌ها، انگشترم را نذر کردم. با خودم گفتم «اگر ان‌شاءالله به سلامتی برگرده، همین انگشتر رو می‌اندازم تو ضریح امام رضا (علیه‌السلام)». شهید برونسی در همان عملیات مجروح شد، اما زخمش زیاد کاری نبود تا به مرخصی بیاید، اثر همان زخم هم از بین رفته بود، کاملاً صحیح و سالم به خانه برگشت. روزی که همسرم آمد، جریان نذر انگشتر را گفتم و گفتم «شما برای همین سالم اومدین» خندید و گفت «وقتی نذر می‌کنی، برای جبهه نذر کن» پرسیدم «چرا؟!» گفت «چون امام هشتم احتیاجی ندارند، اما جبهه الان خیلی احتیاج داره؛ حالا هم نمی‌خواد انگشترت رو ببری حرم بندازی». از دستش دلخور شدم اما چیزی نگفتم، حرفش را مثل همیشه گوش کردم.

در عملیات بعدی عبدالحسین بدجوری مجروح شد. برده بودنش بیمارستان کرج. همان روز برادرم و برادر همسرم راهی کرج شدند. یک روز بعد برادرم تماس گرفت و فوری جویای احوال عبدالحسین شدم. او خندید و گفت: «خوبتر از اونی که فکرش رو بکنی» بعد هم گفت: «عبدالحسین سلام رسوند و گفت اون انگشتری که عملیات قبل نذر کرده بودی، بنداز توی ضریح»

گیج شده بودم. گفتم: «عبدالحسین که گفته بود این کار را نکنم.» گفت: «جریانش مفصل ان شاءالله وقتی اومدیم مشهد، تعریف می‌کنم.»

شهید برونسی را با هواپیما به مشهد آوردند، حالش طوری نبود که بشود به خانه بیاوریمش. از همان فرودگاه، او را به بیمارستان برده بودند. به ملاقات رفتم، وقتی برگشتیم، در راه، جریان انگشتر را از برادرم پرسیدم، چشمهایش پر از اشک شد و آهسته آهسته شروع کرد به گفتن: «وقتی ما رسیدیم بالای سرش، هنوز به هوش نیامده بود. موضوع را اول از هم تختی‌هاش شنیدیم؛ می‌گفتند توی عالم بیهوشی داشت با پنج تن آل عبا (ع) حرف می‌زد، آن هم با چه سوز و گدازی! پرسیدیم شما خودتون حرف‌هایش را شنیدید؟ گفتند بله، اصلاً تک‌تک آن بزرگوارها را به اسم صدا می‌زد. وقتی به هوش آمد، جریان را از خودش پرسیدیم. اولش که طفره رفت، بعد خیلی گرفته و غمگین شروع کرد به گفتن؛ توی عالم بیهوشی، دیدم پنج تن آل عبا (علیهم‌السلام) بالای سر من تشریف آوردند. احوالم را پرسیدند و با من حرف زدند دست می‌کشیدند روی زخم‌های من و می‌فرمودند عبدالحسین خوش‌گوشته، ان‌شاءالله زود خوب می‌شه. حاجی می‌گفت خیلی پیشم بودند وقتی می‌خواستند تشریف ببرند، یکی از آن بزرگوارها، عیناً انگشتر زنم را نشانم دادند و با لحنی که دل و هوش از آدم می‌برد، فرمودند انگشترتان در چه حاله؟ من خیلی تعجب کرده بودم. بعد دیدم فرمودند بگویید همان انگشتر را بیندازند توی ضریح».

گونه‌های برادرم خیس اشک شده بود؛ حال خودم را نمی‌فهمیدم؛ حالا می‌دانستم خواست خودش نبوده که انگشتر را بیندازم ضریح؛ فرمایش همان‌هایی بود که به خاطرشان می‌جنگید و شاید هم یادآوری این نکته که هر چیز به جای خویش نیکوست.

وقتی نذر می‌کنی برای جبهه نذر کن!

مراسم تشییع پیکر این‌تندیس صبر و استقامت، ساعت ۹ صبح پنجشنبه چهارم بهمن‌ از مهدیه مشهد برگزار می‌شود. همچنین پیکر همسر سردار شهید برونسی پس از طواف در حرم امام مهربانی‌ها و اقامه نماز جهت خاکسپاری در قطعه ۱۵ به بهشت رضا منتقل خواهد شد. مراسم دیگر مرحومه سبک‌خیز روز جمعه پنجم بهمن از ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۰:۳۰ در مکتب‌الزهرا (س) مشهد واقع در چهارراه شهید فرامرز عباسی و شنبه ششم بهمن از ساعت ۹ تا ۱۰:۳۰ در مسجد قبا واقع در بلوار خیام برگزار می‌شود.

لینک خبر

دیگر رسانه های کشور:

باشگاه خبرنگاران همسونیوز| آموزشگاه رسانه |ارتباط اقتصادی| ارتباط فردا|ارتباط فرهنگی|ارتباط ورزشی|تهران اقتصادی |تهران ورزشی|مرجع وب و فناوری|پایگاه خبری شباب |همسونیوز

نوشته های مشابه